فهیم دشتی، سخنگوی جبهه مقاومت ملی افغانستان، زمانی شهید شد که در عین شهرت خود قرار داشت
نویسنده: فخرالدّین خالبیک
او کسی بود که در 9 سپتامبر سال 2001، هنگام حمله انتحاری به جان احمدشاه مسعود، با برداشتن جراحتهای شدید ازصحنه جان به سلامت برد. اما سرنوشت، باردیگر او را به یک حمله تروریستی دچار کرد و به زندگیاش پایان داد.
فهیم دشتی در11 ژوئیه سال روان درگفتوگوی به Sputnik تاجیکستان گفته بود که پس از مرگ احمدشاه مسعود و خیانت پیروانش به آرمانهای او از سیاست کاملاً کنار رفته، فقط یک نوری را در عقب فضای تاریک افغانستان میدید، آن هم پسرقهرمان ملی، احمد مسعود بود.
فهیم دشتی: «وقتی اورا در زمان نَورسیاش میدیدم، برخی حرکاتاش مانند آمر صاحب (لقب احمدشاه مسعود در میان هواداراناش) بود و دلم برای قهرمان زندگیام تنک شده بود. همان زمان با خود عهد کردم که اگر احمد یک روز بزرگ شود و میل سیاست کند، در کنار او قرار خواهم گرفت.»
فهیم دشتی خواهرزاده داکترعبدالله عبدالله، سیاستمدار معروف افغانستان است. آقای عبدالله درسه دورانتخابات ریاست جمهوری افغانستان نامزدشد و تا آمدن گروه طالبان به کابل رئیس شورای مصالحه ملی افغانستان بود.
اما دشتی هیچگاهی به این خویشاوند معروفاش نزدیک نشد. در صحبتهایاش حتی از او یادی نمیکرد. عبدالله برایش، حداقل در معرض عام، اصلاً وجود نداشت. این که در دایرهای خانواده چه رابطهای داشتند، سؤالی نبود که از او میشد پرسید. ظاهراً، ذکر نام عبدالله برایش آزاردهنده بود.
محمد فهیم دشتی در ماه ژانویه سال 1973، به قول خودش، “در یک زمستان پُر از برف و سرد” در خانواده ژنرال قاسم، یک روشنفکر و متخصص راهسازی در قریهای دشتک ولایت پنجشیر دیده به جهان گشود. مکتب را در لیسه استقلال کابل خواند، در سال 1990 به فکولته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل راه یافت.
فرمان ربانی
سال 1992 درکابل حکومت برهانالدین ربانی به قدرت رسید. احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، یک نشریهای را بهنام هفته نامه کابل بنیان گذاشت و رزاق مأمون، روزنامهنگارمعروف افغانستان را سردبیر آن تعیین کرد. دشتی به عنوان خبرنگار دراین هفتهنامه فعالیت روزنامهنگاریاش را شروع نمود.
دشتی یادآوری نمود: « زمستان سال 1995 هفتهنامه کابل در باره فعالیّتهای نا منظم سفیر وقت افغانستان در دهلی جدید گزارشهایی نشرکرد ومن یکی از نویسندگان این گزارشها بودم. اما این گزارشها به برهانالدین ربانی، رئیس جمهور وقت، خوش آیند نبود و فرمان داد، هفته نامه را بسته نمایند.»
تلاشها برای بازگشایی هفته نامه کابل نتیجه نداد، اما احمدشاه مسعود به این موافقت نمود تا نشریه دیگری با همین محتوا، ولی با نام دیگر، فعال شود. هفته نامه جدید با نام بالاحصاربه فعالیت آغازکرد و دشتی تا سقوط کابل به دست گروه طالبان در سپتامبر سال 1996 معاون سردبیرآن هفته نامه بود.
دشتی افزود: «آن زمان نمیفهمیدم که چرا آمر صاحب با آن قدرت و شهرتاش جلوکاراستاد ربانی را نگرفت. بعدها وقتی با او بیشتر آشنا شدم، درک کردم که او آن زمان احترام استاد را به جا آورده بود، چون به سن و سال از از استاد خیلی خرد بود. مسعود افراد بزرگتر از خود را خیلی احترام میکرد.»
مقاومت با دوربین فیلمبرداری
زمان مقاومت اول (1996 - 2001) او به تیم آریانافیلم پیوست که از سوی احمدشاه مسعود در چوکات جبهه مقاومت فعال شده بود و به تهیه فیلمهای مستند در مورد اوضاع آن مناطق افغانستان که زیر کنترل طالبان نبود، میپرداخت.
در چهارونیم سال کار با آریانا فیلم، دشتی در تهیه و نشرهشت سلسله فیلم مستند بهنام مقاومت سهم قابل ملاحظهی داشت که صفحههای درخشان مقاومت مردم افغانستان علیه طالبان و تروریزم بین المللی را وارد کتاب تاریخ کرده است. این فیلم کمیاب حالا در بایگانی بنیاد احمدشاه مسعود محفوظ است.
9 سپتامبرسال 2001، روزی که احمدشاه مسعود به شهادت رسید، یوسف جاننثارمدیر آریانافیلم و مسئول ثبت ویدیوی فعالیتهای مسعود بود، در تاجیکستان حضور داشت. ثبت همان آخرین صحبت مسعود که برای دشتی نخستین ثبتاش بود را به دوش گرفت.
خبر بدترین
دشتی در جریان حمله انتحاری بر جان رهبر جبهه مقاومت و قهرمان ملی افغانستان در همان اتاقی، که حادثه رخ داد، مشغول فیلمبرداری بود. وی در پی انفجار جراحت ها و سوختگی شدیدی را متحمّل شد. او را به دوشنبه و بعداً با همکاری سازمان “خبرنگاران بدون مرز” برای تداوی به فرانسه انتقال دادند.
قصه ای که همیشه نقلش او را به گریه میآورد، این بود، که دشتی پس از دو هفته در دوشنبه از زبان برادرش شعیب خبر مرگ مسعود را شنید.
دشتی می گوید: «وقتی به هوش آمده، به خانه اجاره برادرم در دوشنبه انتقال یافتم، از او پرسیدم که وضع آمر صاحب چطور است؟ او پاسخ داد، خوب است، با“طالبان”میجنگد. اما روزی برادرم با من صحبت میکرد و در باره موزه آمر صاحب میگفت. من در حیرت افتادم. گفتم، “آ بچه، دیوانه هستی مگر؟ کجا دیدی که برای آدم زنده آثارخانه جور کنند؟”شعیب دم نزد و عنان گریه را سر داد. این بدترین خیر زندگی ام بود. شنیدن برابر بیهوش شدم”
این درست زمانی بود، که نیروهای ائتلاف جهانی به همکاری جبهه متحد؛ طالبان را در کابل سرنگون کردند.
بعد از مسعود
دشتی در فرانسه طرح آغاز دوباره کار هفتهنامه کابل را ریخت و با همکاری سازمان روزنامهنگاران بدون مرز و سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) بودجه اولیه را به دست آورد.
همین طور، از سال 2002 تا بهار 2011 دشتی مدیریت مسئول“هفتهنامة کابل” را بر دوش داشت، تا این که کسی میل به سرمایهگذاری نکرد و کارش قطع شد.
دشتی می گوید: «آن زمان پیروان مسعود، نظیر مارشال قسیم فهیم، یونس قانونی، بسمالله خان محمدی و دیگران از ثروتمندرین افراد افغانستان محسوب میشدند. اما هیچ یکی از آنها حاضر نشدند برای بقای این میراث مسعود حتی پیسهای خیر کند”
وی سال 2013 نخستین آژانس عکاسی خصوصی را در افغانستان پایهگذاری کرد، که ریاست آن را هم بر عهده داشت، اما تا دو سال دیگر، به قول خودش، کارهایش مزه نکرد. یک زمان دشتی رئیس اجرای اتحادیه ملی ژورنالیستان افغانستان نیز بود.
در این میان، او یک مجموعه ی از کتاب ها را تحت عنوان“لحظه فاجعه” (در باره ترور احمدشاه مسعود) ، “یادداشتهای یک خبرنگار”، “دور و نزدیک آمرصاحب”و غیره را به نشر رساند. یکی از آخرین کتابهایش“پایان بازی”بود.
روزهای اخیراز سال 2018، که احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود، به فعالیت های سیاسی آغاز کرد، دشتی رئیس دستگاه دفتر سیاسی او بود. این دفتر یک سال اخیر روی برنامه مقاومت دوم در حال به ناکامی انجامیدن روند صلح میان حکومت افغانستان و“طالبان”کار میکرد.
خبر سقوط کابل به دست طالبان در 15 آگوست ۲۰۲۱ را دشتی در پنجشیر شنید. فردای آن روز، که جبهه مقاومت ملی افغانستان عملاً به کار شروع کرد، او را سردار مرکز مطبوعاتی جبهه تعیین کردند.
6 روز قبل از مرگش دشتی در رسانههای اجتماعی صفحههای جبهه مقاومت را باز و کار مرکز رسانه ی را شروع کرد، اما این کار دیر نکشید. بیگاه 2 سپتامبر طالبان برق و تلفن و اینترنت پنجشیر را قطع کردند. پس از آن دیگر کسی صدای دشتی را نشنید.
در یکی از تماس ها با Sputnik تاجیکستان از او در باره سرنوشت جنگ پنجشیر سؤال شد. وی گفت، پیروزی ما معجزه خواهد بود، اما شانس خیلی کم داریم.
دشتی ادامه داد:
“اگر هم شکست خوردیم و مُردیم، روایت مقاومت ما باقی میماند. این حرف آمر صاحب مسعود است”
اما هیچ کسی پیدا نشد، که گوید، این حرف احمدشاه مسعود، قهرمان زندگی فهیم دشتی بود. او هم مثل مسعود در 48 سالگی و در ماه سنبله، چهار روز قبل از تاریخ مرگ مسعود در 20 سال پیش به شهادت رسید.