پشتونیسم تاجیک ها را دشمن داخلی و پاکستان را دشمن خارجی می داند.
نویسنده: رستم روشنگر، تحلیلگر ویژه سنگر
در دو دوره تاریخی پاکستان در حمایت از پشتونها علیه تاجیکان اقدام کرد. در دوره حکومت اسلامی به رهبری استاد ربانی، پاکستان در حمایت از حزب اسلامی قرار گرفت. در دوره مقاومت اول، پاکستان به حمایت از تالبان پرداخت و در واقع تالبان را در همکاری انگلیس ها ایجاد کرد. در آغاز مقاومت اول هم گزارشهایی وجود دارد که پاکستان تالبان را کمک کرد.
حالا ما تاجیکان اگر بخاطر مواردی که در بالا ذکر شد، با پاکستان دشمنی کنیم و در صدد انتقام باشیم، حرفش جدا است.
اما در کار جنگ و سیاست دوستی و دشمنی ثابت نیست و منافع ایجاب میکند که تحت شرایط خاصی در دوستیها و دشمنیها تجدید نظر کنید. دستکم یک جریان نظامی و سیاسی باید سطحی از انعطاف پذیری را برای خود بتواند حفظ کند که در موقع ضروری بتواند با دشمن قبلی در برابر دشمن جدید همکاری کند. یعنی نباید دشمنی را چنان تابوسازی کنیم که بعد قادر نباشیم تغییر موقعیت داده و وارد مرحله جدیدی از روابط شویم.
اگر عمیقتر نگاه کنیم، آغازگر دشمنی بین افغانستان و پاکستان پشتونها بودند. پشتونها بودند که مرز رسمی بین دو کشور را نپذیرفته و برای پاکستان تهدید تمامیت ارضی ایجاد کردند. از آن زمان به بعد پاکستان به این فکر شد که چگونه افغانستان را ضعیف کند. پس اساسا تلاش پاکستان برای تضعیف دولت در افغانستان یک اقدام تدافعی بوده که حق هر کشور است.
ما تاجیک ها هم در رکاب پشتونها سخن از دشمنی با پاکستان گفتیم. هر وقت پشتونها صدا زدند که بیایید برای جنگ با پاکستان بسیج شویم، تاجیک ها و دیگر اقوام همه لبیک گفتند. تاجیک و هزاره و ازبیکها نگفتند که دشمنی با پاکستان مربوط به پشتونها است. همه در واقع به یک صدا در کنار پشتون ها دم از دشمنی با پاکستان زدند. تعداد تاجیکهایی که در اطراف خط مرزی پاکستان برای دفاع از تمامیت ارضی افغانستان کشته شدند به مراتب بیشتر از کشتههای پشتون بوده است. اینجا در واقع غیر پشتونها حق همکشوری با پشتون ها را ادا کرده و تحت زعامت پشتونها و با شعار وحدت ملی و میهندوستی، پاکستان را دشمن پنداشتند و برای این هدف قربانی دادند.
اما پشتون ها چه کردند؟ پشتونها از پاکستان اسلحه و مهمات و لوجیستیک دریافت کرده و علیه تاجیک ها جنگیدند. پشتونها به کمک پاکستان حکومت تاجیکی را مجبور به عقبنشینی کرده و وقتی تاجیک ها مقاومت کردند، تا آخرین روزها پشتونها تاجیک ها را نه تنها مورد شدیدترین و وحشیانه ترین حملات نظامی قرار داده و سیاست زمین سوخته را در سرزمین های تاجیکان اجرا کرده بلکه تاجیکان را در محاصر سخت اقتصادی قرار داده که این مردم مجبور شدند یک کیلو نمک را یک صد هزار افغانی بخرند و مردم از گرسنگی بمیرند. شدیدتر از محاصرههای غزه توسط اسرائیل. در واقع در کل مدتی که پاکستان علیه تاجیکان قرار گرفته پیش مرگه جنگ علیه تاجیکان پشتونها بوده اند. یعنی پشتونها خود شان هم با پاکستان دشمنی خود را کردند و هم دوستی کردند. رهبران سیاسی و نظامی پشتون پاکستان را خانه دوم خود میدانند و پس یک مرحله وحشیگری به پاکستان پناه میبرند.
با توجه به نکات فوق، ایجاب میکند که تاجیکان در دشمنی با پاکستان تجدید نظر کنند. اگر پشتون میتواند برغم ادعای دشمنی با پاکستان، از این کشور حمایت نظامی و سیاسی علیه تاجیکان دریافت کنند، تاجیکان چرا چنین نکنند؟ این در حالی است که دشمنی ما با پاکستان تک عاملی است و از پشتونها چند عاملی. همین اکنون یک حاکمیت پشتونی در افغانستان مسلط است که مدعی است که از پاکستان حرف شنو نیست. همین حاکمیت، تمام فشار سرکوب و حذف و خصومتش بالای تاجیکان است.
دشمنی با پاکستان در عین حال تا حدودی یک سیاست هندی هم هست. هند میخواهد دشمنی خود با پاکستان را از طریق افغانستان پیش ببرد. البته پشتونها چون همیشه سیاست دوستی و دشمنی همزمان با پاکستان را پیش برده اند، این امر باعث شده که هند نیز سرمایه خود برای ضربه زدن به منافع پاکستان را بالای پشتونها بگذارد. در دوره جمهوریت هند یکی از کمک کننده های بزرگ به حکومتهای کرزی و غنی بود که گاه گاهی شعار ضد پاکستانی میدادند. انتظار میرفت که با برگشت تالبان به قدرت، هند از گروه حاکم پشتونی بخاطر وابستگی اش به پاکستان فاصله بگیرد اما دیدیم که شعارهای دروغین تالبان علیه پاکستان و یگان فیرهای هوایی ملیشههای مرزی تالبان سمت پاکستان، هند را مجذوب تالبان ساخت و این کشور در صدد تعامل با تالبان برآمد. یعنی دشمنی ما تاجیک ها با پاکستان حتا برای هند هم چندان مورد توجه نیست و اینگونه نیست که از این مدرک سودی حاصل ما شود. سودی که ما را در برابر تهدیدهای تهاجم لشکر پشتون بیمه کند. شاید افراد خاصی از هندی ها پولهای ناچیز اوپراتیفی دریافت کنند که به هیچ عنوان ارزش آن را ندارد که قوم تاجیک با پاکستان دشمنی کند.
واقعیت این است که پشتونیزم مشکل اصلی افغانستان و پاکستان است. پشتونیزم در داخل کشور غیر پشتونها و بویژه تاجیکان را دشمن میداند و در خارج با پاکستان دعوای دشمنی دارد. پس یک سیاست معقول این میتواند باشد که تاجیک ها وارد گفتگوهای عمیق با پاکستان شوند و در جهت مهار پشتونیزم که امنیت و ثبات دو کشور و کل منطقه را مختل کرده و محمل گروههای تروریستی و زمینه ساز مداخلات قدرتهای بزرگ شده اقدام مشترک نمایند. دشمنی ما تاجیک ها با پاکستان بخاطر اینکه پاکستان پشتونها را علیه ما حمایت میکند، بیشتر مبین انفعال دیپلوماتیک ما تاجیکان و اتخاذ رویکردهای انزواجویانه و محافظهکارانه و عقدهپرورانه است که به نفع نیست.