خبر روز

این سرزمین جولانگاه دسیسه ها، تحرکات و جاسوسی های ژئوپلیتیکی مربوط به بازی بزرگ روسیه و بریتانیا بود و در دوران معاصر نه تنها برای پاکستان بلکه برای چین نیز یک کابوس امنیتی است.

نویسنده: عارف حسن خان آخوندزاده، محقق و تحلیلگر مسائل منطقه ای و پاکستان، عضو شورای مشورتی سنگر

عکس: نقشه منطقه کشمیر که گیلگیت-بالتستان را نشان می دهد.

گیلگیت-بالتستان شمالی ترین بخش اداری پاکستان است که به طور غیررسمی در اینجا به عنوان مناطق شمالی شناخته می شود. نام قانونی آن نسبتاً مبهم است: از نظر وسعت با یک استان برابر است، اما عمداً فاقد برخی از ویژگی های یک استان تعریف شده در اساسنامه پاکستان است. هنگامی که از کارشناسان قانون اساسی پاکستان خواسته شد تا این موضوع را روشن کنند، آنها به اختلافات بر سر مناقشه ارضی کشمیر با هند اشاره کردند که تا گیلگیت-بالتستان امتداد دارد. معاهدات بین‌المللی از گیلگیت-بالتستان به عنوان بخشی از کشمیر یاد می‌کنند که به معنای تاریخی اخیر و همچنین به معنای عام قومی، همانطور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، صدق می‌کند. با این حال، هشدارهایی در مورد این موضوع وجود دارد.

از نظر جغرافیایی، گیلگیت-بالتستان منطقه ای در جنوب شرقی آسیای مرکزی است که بین هندوکش، قراقورام و گره هیمالیا، در جنوب توده پامیر واقع شده است. این منطقه کوهستانی و دورافتاده است که بسیاری از بلندترین قله های جهان در آن قرار دارند. در شمال و غرب آن بدخشان و در شمال شرق آن کاشغر است. در غرب، با ناحیه شاهزاده در نزدیک چترال (اکنون ناحیه ای در پاکستان) و در شرق آن، مناطق تحت کنترل هند و پاکستان کشمیر و پس از آن تبت قرار دارد. در جنوب، سرزمین های ایالت خیبر پختونخوا پاکستان جایگیر است که اکنون استان «پشتون نشین» این کشور به شمار می رود. این مناطق از دیر و سوات تشکیل شده است که از نظر تاریخی سرزمین تاجیکان بوده اما 500 سال پیش با کمک تیموریان مهاجم تحت فرمان بابر به تصرف قبایل پشتون-افغان درآمد.

از نظر تاریخی، منطقه ای که اکنون گیلگیت-بالتستان نامیده می شود، ترکیبی پر هرج و مرج از شاهزادگان بود که توسط بسیاری از "میری ها" و شاهزادگان کوچک اداره می شد. هونزا و نگر بزرگترین این ایالت ها هستند. در اوایل قرون وسطی، گوکترک ها، تانگ چین و تبت نقش مهم و ثابتی در کنترل منطقه و نیز حاکمان محلی ایرانی در شمال و غرب داشتند. بعدها، در دوران اسلام، تعداد زیادی از ایالت‌های کوچک در منطقه آزادانه به حاکمان تاجیک وابسته بودند، مانند سواتی همسایه و خاندان شاه رئیس در بدخشان، که بسیاری معتقد بودند که متحد یا تحت الحمایه سواتی بودند. اسلام عمدتاً توسط مرشد معروف سواتی، میر سعید علی همدانی به اینجا آورده شد. نفوذ تاجیک ها با آمدن تیموریان به پایان رسید که عموماً از تصرف این منطقه غفلت کردند. در خود کشمیر، شاخه شاهمیر از تاجیک های سواتی اولین سلسله مسلمان بودند (1339-1561).

قلمرو گیلگیت-بالتستان در سال 1839، زمانی که کشمیر توسط امپراتوری سیک پنجاب فتح شد، به بخشی سیاسی از کشمیر تبدیل شد. زوراوار سینگ، یک ژنرال سیک که زیر نظر مهاراجه گلاب سینگ کار می کرد - شاهزاده ای که متحد شاه سیک مهاراجه رنجیت سینگ بود - گیلگیت-بالتستان را تصرف و آن را به قلمرو کشمیر ضمیمه کرد که حاکم سیک رانجیت به عنوان یک پادشاه سیک به گلاب سینگ داد. پس از شکست، سیک ها جای خود را به حاکمان امپراتوری بریتانیا دادند که تا سال 1947 همان ساختار سیاسی محلی خود را حفظ کردند، تا زمانی که هند بریتانیا مستقل و به دو ایالت هند و پاکستان تقسیم شد.

در گیلگیت-بالتستان گروه قومی دردی اکثریت را تشکیل می‌کند. این سومین شاخه از دسته هند و ایرانی به شمار می‌رود که دارای شخصیت هندوآریایی است. دردی‌ها به قبایل بزرگ و کوچک متعددی از جمله کشمیری‌ها، چیترال‌ی‌ها (هو)، گیلگیت‌ی‌ها (شینا) تقسیم می‌شوند، در حالی که بسیاری از قبایل و زبان‌های کوچک تکه‌تکه‌شده، مردمان بومی از دسته دردی وجود دارند که تحت نام قومی عمومی "کوهستانی" به آن‌ها اشاره می‌شود. گیلگیت-بالتستان علاوه بر دردها، محل زندگی تاجیک های پامیر از دسته واخی نیز می باشد که در ولسوالی های یاسین، ایشکومان و گوجال استان هونزا زندگی می کنند. به زبان‌های دیگری نیز در اینجا صحبت می‌شود، به ویژه بالتی، که تبتی و بوروشاسکی است، زبانی اسرارآمیز باستانی و "زبان منزوی" بدون هیچ ارتباط قومی دیگر. ترکیب قومی بقیه قلمرو متشکل از پشتون ها/پشتوها، گوجارها، قبایل کوچک دردی (کوهستانی ها) و برخی از مهاجران کشمیری است.

در دوران حکومت بریتانیا (1846-1947)، گیلگیت-بالتستان به دلیل ارتباط با هند و قرابت نزدیک به امپراتوری های روسیه و چین، یکی از نگرانی های اصلی مدیران امپراتوری بود. این منطقه وسیع و ناهموار بسیار پیچیده بود که انگلیس ها نمی‌توانستند مستقیماً آن را کنترل کنند، بنابراین به دلیل راحتی آنها این جنبه را به سیک دوگرا راجا، زیردستی که آن را از طرف امپراتوری سیک اداره می‌کرد، واگذار کردند. او متحد انگلیس شد که نماینده رسمی آنها را منصوب کرد که همچنین "عامل سیاسی" یا "مقیم" در کشمیر را برای نظارت، هدایت و کنترل فعالیت های فرمانروای دوگرا مهاراجه می نامید. در نتیجه، در زمان حکومت بریتانیا، گیلگیت-بالتستان رسماً با اصطلاح عمدا مبهم "آژانس گیلگیت" نامیده می شد. آژانس گیلگیت کانون دسیسه های ژئوپلیتیکی، تحرکات و جاسوسی مربوط به بازی بزرگ بین روسیه و بریتانیا بود.

با این حال، باید توجه داشت که اگرچه گیلگیت-بالتستان در تمام اسناد و زبان های بین المللی به عنوان بخشی از کشمیر توصیف شده است، اما در سطح عمومی، گیلگیتی ها، بالتی ها و دیگر دردی های منطقه خود را با وجود قومیت دردی، متمایز از کشمیری ها می دانند. عمومیتی، که همه آنها را متحد می‌کند.

در دوران پاکستان، آژانس گیلگیت (که در سال 2009 به گیلگیت-بالتستان تغییر نام داد) به ایفای نقش اساساً ژئواستراتژیک برای دولت مستعمره نوین رانتی پاکستان ادامه داد: اول، در نقش قدیمی خود به عنوان پاسگاه غربی در آستانه آسیای مرکزی اتحاد جماهیر شوروی در پاکستان; و ثانیاً به عنوان پل زمینی مستقیم جغرافیایی پاکستان به دیگر حامی آن یعنی چین. با همان کیفیت مبهم و فراموش شده و عقب مانده حفظ شده است. جدا از اهمیت استراتژیک، سرزمینی غنی از منابع طبیعی مانند جنگل ها، سنگ های قیمتی و مواد معدنی است. صنعت گردشگری اکنون منبع اصلی درآمد است و پاکستان نیز از ذخایر آبی خود برای ساختن سدهایی مانند سد دیامر باشا برای تولید برق، کنترل سیل و تامین آب آبیاری دره سند استفاده می کند.

ابهام حقوقی اصلی در مورد وضعیت کشمیر (و بالعکس گیلگیت-بالتستان) این است که کشمیر یک سرزمین مورد مناقشه است و بنابراین بخشی از پاکستان نیست. این به پاکستان دلیلی می دهد که تعهدات اصلی خود را در قبال گیلگیت-بالتستان کنار بگذارد.

با این حال، ویژگی اصلی مهم برای پاکستان و چین امروز، شاهراه استراتژیک به نام KKSH (بزرگراه کاراکورام) است که پاکستان و چین را از طریق گیلگیت-بالتستان به هم متصل می کند. این یک شگفتی مهندسی منحصر به فرد است که در اواخر دهه 1970 توسط چین با هزینه زیاد و جان کارگران ساخته شد.

جامعه گیلگیت-بالتستان همچنین دارای ویژگی مذهبی پیچیده ای است که ناپایدار است و به موضوع نگرانی همه ذینفعان از جمله برنامه ریزان پاکستانی و چینی تبدیل شده است.

"جهاد افغان" اولیه سیا در دهه 1980 از نزاع شیعه و سنی آغاز شد که پاکستان عمداً برای به دست آوردن اهرم سنی بر سلطه 85 درصدی شیعیان و اسماعیلیان گیلگیت-بالتستان آن را دامن زد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با تشدید فعالیت‌های بنیاد اسماعیلی آقاخان در قالب زیرساخت‌های غیردولتی و برنامه‌های توسعه اجتماعی نه تنها در منطقه همسایه کوهستان بدخشان تاجیکستان، بلکه در مناطق همسایه و عقب‌مانده گیلگیت-بالتستان مشخص شد. اجرای مؤثر و گسترده این طرح‌ها که از ثروت هنگفتی که در سه دهه گذشته در اختیار آقاخان بود، نه تنها منجر به جنگ داخلی در تاجیکستان شد، بلکه پیروان جدید و سپاسگزار مذهب اسماعیلی را نیز به خود جذب کرد. این امر منجر به اتهاماتی شده است که امام اسماعیلی می خواهد یک "امارت اسماعیلی پامیر" در منطقه ایجاد کند که متحد غرب است. پاکستان در قبال این مسائل سکوت می کند، هرچند که هیچگاه رسماً علیه اسماعیلیان صحبت نکرده است.

در عکس: نقشه دیگری از کشمیر و گیلگیت-بالتستان - برای مقایسه.

گیلگیت-بالتستان مرتباً شاهد طغیان فرقه گرایی شیعه و سنی است که آخرین آن در اوت امسال رخ داد. در این حادثه، عامل جدیدی پدیدار شد - محبوبیت عمران خان رهبر مخلوع پاکستان - همراه با اختلافات معمول شیعه و سنی که هدف آن دولت فعلی اسلام‌آباد بود. فعالیت‌های طالبان پاکستانی (TTP) در گیلگیت-بلتستان و ولسوالی چیترال در استان خیبر پختونخوا نیز تشدید می‌شود. عقب ماندگی، دورافتادگی و فقدان دولت کارآمد آن را نه تنها برای پاکستان، بلکه برای امنیت چین نیز به یک کابوس تبدیل کرده است. برای دومی، سکوی پرشی برای تروریسم اسلامی و جدایی طلب علیه حکومت چین در کاشغر (سین کیانگ) است. این نقطه دسترسی برنامه ریزی شده به آخرین طرح ژئواستراتژیک چین CPEC (کریدور اقتصادی چین پاکستان) است - با این حال، سقوط دولت عمران خان پاکستان در سال 2022 منجر به کندی کلی پروژه CPEC شده است که از سال 2015 به دلیل پیامدهای ناخواسته از محیط فاسد پاکستان و مقاومت دستگاه حاکم طرفدار غرب آن با مشکل مواجه شد.

به هر حال، اهمیت گیلگیت-بالتستان برای نگرانی های امنیتی کلی پاکستان و چین با کاهش شور و شوق پاکستانی ها برای CPEC کم نمی‌شود. گیلگیت-بالتستان یک مشکل ناخواسته است که پاکستان - یک قایق غربی هندی الاصل - ممکن است در حال برنامه ریزی برای خلاص شدن از آن باشد، و در این زمینه چه راهی بهتر از واگذاری کامل آن به چین بوده می‌تواند؟ شایعات بیش از یک دهه است که یک واحد کامل از ارتش ملی آزادی‌بخش چین چین در حال حاضر در گیلگیت-بالتستان مستقر است... و اینکه پاکستان در حال بررسی "اجاره" گیلگیت-بالتستان به چین برای یک دوره پنجاه ساله است. وضعیت اکنون بسیار بدتر از سال 2012 است که این شایعه منتشر شد، زیرا موجودیت پاکستان به دلیل پوسیدگی داخلی خود به طور پیوسته بدتر شده و به سرعت رو به وخامت است.


سیاست