خبر روز

هر طالبی که دلار آمریکا را به عنوان هدیه نپذیرد کشته خواهد شد.

نویسنده: رستم روشنگر، تحلیلگر، مخصوص برای “سنگر”

یک چیزی را که معتقدان به اسلام سیاسی متوجه آن نیستند این است که اکنون این روایت از کنترول مسلمانان، که خود را مسلمان واقعی و مدافع دین می‌دانند، خارج شده است. از زمان جهاد به بعد، کنترول اسلام سیاسی دست انگلیس و آمریکا افتاد. آنان اسلام سیاسی را همچون اسلحه علیه شوروی استفاده کرده و سپس دور انداختند.

اما بلافاصله متوجه شدند که این اسلحه کار آمد است و نباید دور انداخته شود. آنان تالبان را ساختند که در ظاهر همان روایت اسلام سیاسی را شعار خود ساختند اما از آن فهمی نداشتند و تعهدی هم به آن نداشتند. این موجب بیزاری مردم از روایت اسلام سیاسی شد و این مقوله را بیشتر به دامن آمریکا و انگلیس سقوط داد.

رهبران دست اول اسلام سیاسی(استاد ربانی و امثال او) که تعهد عمیق به این مقوله داشتند، از بین برده شدند و فقط از آن جمع کسانی(حکمتیار و امثال او) زنده ماندند که با شبکه‌های استخباراتی در ارتباط بودند و تحت تحفظ آنان قرار داشتند.

آنانی که هنوزم به اسلام سیاسی باور دارند، برای اینکه خود را از بدبینی و تنفر برخاسته از عملکرد گروه‌هایی مثل تالبان در امان نگهدارند، بحث میانه‌روی را به میان کشیدند و می‌پندارند که با ایجاد تعدیلاتی در تفکرات افراطی، می‌توانند همچنان این روایت را زنده نگه دارند و با آن دوباره به صحنه سیاست و قدرت برگردند. این رهیافت نادرست نیست اما چنانکه اشاره شد، از آنچه خارج شدن اسلام سیاسی از کنترول مسلمانان خواندم، اغفال می‌ورزد.

در واقع اسلام سیاسی واقعی در خوش‌بینانه‌ترین حالت زمانی می‌تواند ادامه حیات دهد که خیلی بیشتر از تصور اعتدال‌گرایان امروزی خودش را جرح و تعدیل کند که اگر بتواند از کنترول استعمارگران خود را خارج کند، از لبه تیغ نقد‌های خردگرایان و عقل‌باوران نیز عبور کند و زنده بماند که در این صورت به سکولاریزم منتهی خواهد شد.

استعمارگران اما به این سادگی رها کردنی نیستند. آنان اسلام سیاسی را بخشی از عقاید انگیزه‌دهنده برای تهیه لشکری از جهلا و قاتلین در نظر می‌گیرند که قدرت زیادی برای سرکوب و تخریبگری دارد. در چنین وضعیتی، هر گروهی که اسلام سیاسی و ایجاد حکومت اسلامی را در شعارهای خود بگنجاند، فقط در صورتی استعمارگران برایش میدان عمل می‌دهند که نسخه جدیدتری از توحش و درندگی و خشنونت‌ورزی پیشنهاد کند. نشان دهد که خشن‌تر از گروه‌های اسلام‌گرای قبلی است. مثلی که تالبان با نشان دادن قساوت و بی‌رحمی، میدان را از مجاهدین ربودند و حالا دا.عش می‌خواهد با نشان دادن قساوت بیشتر میدان را از طالب بگیرد.

اینجا نوعی مزایده بالای خونریزی جریان دارد. برنده از نظر داوران جهانی کسی است که ظرفیت بالای خشونت‌ورزی داشته باشد. قصه اعتدلال‌گریان در این مزایده مفت است. اینها فقط می‌توانند بالای آن عده از مسلمانان حساب کنند که هنوز درنده‌خوبی تالب و داعش باعث نشده در باور و برداشت خود از دین تجدید نظر کنند. اینها اما چگونه می‌توانند در برابر پروژه پرمنفعت افراطیت مقابله کنند؟ اتکا به اینها اتکا به نیروهای بومی، ضعیف و محافظه‌کار است‌. نیروهائی که نه جرات مقابله با لشکر مسلح افراطیون را دارند و نه شهامت تجدید نظر در باورهای متصلب دینی خود را. اینها بیشتر دغدغه حفظ باورهای دینی خود را دارند تا اینکه دغدغه اسلام یا جامعه خود را داشته باشند. اینها به درد منبر و محراب می‌خورند اما بدرد جنگ و مبارزه و سیاست نه!

آمریکا و انگلیس اما چنان بر حوزه تفکر دینی و اسلام سیاسی تسلط یافته اند که اسلام گرایان معتدل و سرکش و صادق را اگر که به هر دلیلی در میان جریانهای افراطی راه یافته باشند، توسط همسنگران شان می‌کشند. ایمن‌الظواهری را توسط سراج‌الدین یا ملایعقوب کشتند. گرچه ظواهری آدم معتدل نبود اما شامل پروژه تالبان نبود و باید توسط تالبان کشته می‌شد‌. بسیاری از ترورهای درون‌گروهی تالبان ریشه در همین برنامه دارد. هر تالب که گرایش به اعتدال پیدا کند و قصد ترک خشونت کند، کشته می‌شود. آنهم توسط محافظ خودش.

صفوف مجاهدین هم همین‌گونه تصفیه شد. مجاهدین واقعی را، پروژه بگیران کشتند. در میان تالبان نیز این پروژه جریان دارد‌. هر تالبی که دالر آمریکا را به عنوان هدیه قبول نکند، کشته می‌شود‌. اگر قبول کرد، داخل پروژه است و تا مدتی زنده می‌ماند که تابع اوامر صاحبان دالر باشد.

خلاصه این‌که اعتدال‌گریان اگر آگاهانه قصد خودفریبی یا دیگر فریبی را ندارند، در باور و برداشت خود و البته در تحلیل خود از وضعیت سیاسی تجدید نظر کنند.


سیاست