خبر روز

تراژیدی وقتی آغاز شد که در سال ۲۰۱۴ اشرف غنی از راه تقلب به قدرت رسید و چونکه وی بر علاوه مشاکل عدیده یک مشکل عمده داشت و آن ‌اینکه به مردم افغانستان اعتماد نداشت

 مؤلف: وحید‌الله شهرانی،
سابق وزیر تجارت و وزیر معادن و سوزشواری افغانستان در حکومت حامد کرزی

دربحبوحه واکنش ها به سخنان عمران خان صدراعظم پاکستان مبنی به فرستادن کدر های مسلکی از پاکستان به ادارات دولتی افغانستان باید دقت شود و نباید درین‌ مورد از روی احساسات سطحی موقف اتخاذ نمود بلکه باید عوامل این بیانیه عمران خان که کاملا از ذهنیت حاکم، برنامه طرح شده و هدف تعین شده پاکستان نمایندگی میکند، دقت نمود.

من بحیث یک تبعه افغانستان که مدت زیادی در پست های کلیدی دولتی افتخار خدمت واقعی را داشتم خوب بیاد دارم که زمانیکه ما در ملاقات ها و مذاکرات با سران و رهبران دولتی پاکستانی داشتیم، به آنها خیلی دشوار بود تا در راس رهبری دولت افغانستان و ادارات دولتی افعانستان‌ کسانی میبودند که بر علاوه توانمندی تخنیکی و مدیریتی یک فکر مستقل داشتند و در تعامل با پاکستانی ها همیشه بر اصل برابری و برخورد متقابل تاکید داشتند. درین باره باید خاطر نشان ساخت در جریان سال های ۲۰۰۲ الی ۲.۱۴ با تمام‌ مشکلات و کمبودی ها، رهبری حکومت افغانستان در تعامل با پاکستان همین روش را پیش رو داشتند و این را تعداد هموطنان عزیز که در قضایا دخیل بودند بخوبی میدانند که دوبار پاکستانی ها درباره من؛ بار اول زمانیکه من وزیر تجارت و بار دوم‌ وزیر معادن و پطرولیم بودم، به آمریکائیها شکایت نموده بودند و گفته بودند که روابط من با هندی ها خیلی نزدیک است و این کار برای آنها (پاکستانی ها) قابل تحمل نیست.
ولی تراژیدی وقتی آغاز شد که در سال ۲۰۱۴ اشرف غنی از راه تقلب به قدرت رسید و چونکه وی بر علاوه مشاکل عدیده یک مشکل عمده داشت و آن ‌اینکه به مردم افغانستان اعتماد نداشت و در بعد داخلی دوام قدرت خود را در تفرقه ملی و رشد برتری جویی یک قوم بالای اقوام دیگر و در بعد خارجی و منطقوی وی همیشه خودرا محتاج کمک غیر مشروع پاکستان و معامله با پاکستانی ها میدانست که تعداد زیاد سیاسیون کشور درین باره معلومات کافی دارند. زیرا پاکستانی ها بعد از آغاز خروج قشون اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان (سال ۱۹۸۹) ، داکترین جدید را بنام عمق استراتژیک (Strategic Depth) در باره افغانستان تدوین‌کردند که بر مبنای آن ‌به خود حق دادند تا بخاطر حفظ تعادل قوه در مقابله با هند، آنها در دو مرحله افغانستان را از لحاظ نظامی و سوق الجیشی ساحه نفوذ خود قرار بدهند؛ مرحله اول یکی از دیورند تا هندوکش و مرحله دوم در صورت خاموشی روس ها از هندوکش تا آمو....... و آنها بدست آوردن این هدف در سه دهه اخیر از دو وسیله استفاده نموده اند: رشد افراطیت مذهبی در افغانستان و جنگانیدن یک قوم علیه اقوام دیگر.
درسال های ۲۰۱۳ و ۲.۱۴ اشرف غنی با یک سلسله سفر های پنهانی (که تفصیل آنرا من در کتاب خودم ارائه خواهم کرد) و همچنان یکی دو سفر آشکار به پاکستان ولی محتوای آن ‌کاملا مرموز بود و همچنان‌چندین بار با صحبت با پاکستانی ها در دبیی (امارات متحده عربی) تلاش نموده بود تا به کمک پاکستانی ها در افغانستان به قدرت برسد و به آنها اطمینان کامل داده بود که در تمام‌ قضایای عمده منطقوی وی افغانستان را طبق خواسته پاکستانی ها مدیریت خواهد کرد که چنین کار را نیز انجام داد. پاکستانی ها تسلط خودرا بالای افغانستان در دو چیز عمده میبینند: اول: افغانستان که مردم اش غرق اختلافات داخلی مخصوصا اختلافات قومی باشند که اشرف غنی با رسیدن به قدرت با سوءاستفاده از نهاد های دولتی این کار را عملا انجام داد. دوم: افعانستان‌ یک کشور بی دولت و عقب مانده باشد که طالبان نه بلکه اشرف غنی با تیم فاسد و ناتوان اش در شش سال حاکمیت سیاه اش این کار را نیز انجام داد. هر ان چه که عمران خان گفته است من هیچگاه طالبان را بخاطر آن ملامت نمیدانم زیرا مفکوره، طرز دید و سابقه طالبان‌ کاملا واضح است بلکه مقصر اصلی اشرف غنی است که بخاطر خیانت و فسق و‌فجور اش همه هست و بود کشور از بین رفت و زمینه برای حاکمیت طالبان مساعد گردید.
من خوب به یاد دارم که در فاصله بین ماه اکتوبر الی دسامبر ۲۰۱۴، در حین تشکیل کابینه حکومت وحدت ملی، اشرف غنی در چندین مجلس علنی درباره بعض شخصیت ها گفته بود که آنها را پاکستانی ها قبول ندارند و به پاکستانی نیز این‌ موضوع را ابلاغ نموده بود که فلان و فلان نفر را بنابر روابط اش با هند و یا ضدیت با شما (پاکستانی ها) در کابینه نیاوردم و بعد ازآن در جریان سفرش به پاکستان، رفتن اش به دفتر لوی درستیز پاکستان در راولپندی و آن هم بدون‌ هیت میتی اش، بعدا فرستادن اولین گروه افسران افغان بخاطر آموزش در موسسات نظامی پاکستان، ایجاد خط داغ یا تماس مستقیم تلفون بین خودش و لوی درستیز پاکستان (جنرال راحیل شریف)، لغو همکاریهای نظامی بین افغانستان و هند، امضای تفاهم‌نامه بطور مخفی بین امنیت ملی و سازمان استخبارات نظامی پاکستان (ISI) بخاطر دادن حق به پاکستان در تصمیمگیری های امنیتی در افغانستان، تفاهم اش با پاکستان بخاطر نصب سیم خاردار در امتداد خط دیورند، تعین والی ها در ولایات همجوار با پاکستان (مخصوصا خوست، ننگرهار و کنر) طبق رضایت پاکستانی ها، موافقه اش با اردوی پاکستان بخاطر براه اندازی عملیات علیه مخالفین دولت پاکستان در کنر، ترور رهبران ملی گراه بلوچ های پاکستانی مقیم در کندهار، نصب کردن چهره های مربوط به پاکستان در پست های کلیدی در نهاد های دفاعی و امنیتی افغانستان، رسمی ساختن پالیسی تقرر و رشد آن جوانان افعان که بر علاوه متعصب بودن گرایشات خاص به طرف پاکستان بحیث حامی تسلط تبعیض آمیز شان‌ در قدرت در افغانستان بودند، حتی دوماه قبل از سقوط کامل افغانستان بدست طالبان سفر مخفی و تنهایی اش بخاطر دیدن با جنرال باجوه لوی درستیز پاکستان و‌عذر و زاری به او در داخل طیاره در میدان هوایی نظامی اسلام آباد بخاطر اخذ موافقه جنرال باجوه برای ماندن در قدرت و ده ها موارد دیگر...... همه کار های بود که اشرف غنی بخاطر دوام‌حاکمیت سیاه اش در افغانستان به پاکستانی ها امتیازات را علنا و عملا داد ولی پاکستان با بادرنظرداشت پیشینه تولدش بحیث فرزند و دست پرورده استعمار در منطقه، با گرفتن‌ تمام‌ امتیازات یادشده هیچگاه به اشرف غنی امتیازی را نداد بلکخ با شناخت که از شخصیت کوچک و خودخواه که از اشرف غنی داشت به گرفتن امتیازات از اشرف غنی پرداخت تا جاییکه از نادانی اشرف غنی همه چیز در پرتگاه سقوط قرار گرفت و بالاخره نتیجه این خوش خدمتی بی شرمانه اشرف غنی به پاکستان، منجر به سقوط نظام در افغانستان گردید و بتاریخ ۱۵ آگست وی بعد از تخریب قوت یک ملت و از بین بردن تمام‌ هسته های دولت، با فرارش با مبلغ ۱۶۹ میلیون دالر افغانستان را عملا تسلیم پاکستان نمود و نام خودش را در تاریخ جهان منحیث رسوا ترین و خاین ترین حاکم ثبت نمود.

سیاست