خبر روز

طالبان به طور غیر مستقیم افغانستان را در اشغال غرب فرو بردند.

نویسنده: نورالله ولیزاده، تحلیلگر ، مخصوص برای "سنگر"

کسانی که طالبان را ضد اشغال می‌دانند، از بسترهای شکل‌گیری گروه طالبان عمداً یا سهواً غفلت می‌ورزند.

بستر شکل‌گیری طالبان، جنگ سرد میان بلاک‌های قدرت شرق و غرب است. جنگ سرد بین امریکا و شوروی به جنگ گرم در افغانستان انجامید. تشدید رقابت میان شرق و غرب ثبات سیاسی در افغانستان را برهم زد و منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی شد. با سقوط رژیم سلطنتی، ثبات سیاسی دیگر به افغانستان برنگشت. تلاش داوود برای برگشتاندن ثبات جان او را گرفت و بی‌طرفی افغانستان با حضور نیروهای ارتش سرخ از بین رفت. کمونیست‌ها فکر می‌کردند که با تطبیق اجباری کمونیزم به کمک نظامی شوروی ثبات را بر می‌گردانند، که آنان نیز موفق نشدند. تشدید اقدامات سرکوبگرانه صف مجاهدین را تقویت کرد و حضور نظامی روسیه مشروعیت جنگ آنان را تامین کرد. وقتی از این منظر به قضیه نگریسته شود، مجاهدین نیز در بستر رقابت شرق و غرب زاده شدند اما با این تفاوت از تالبان که مجاهدین دست ساخت خارجی‌ها نبودند، بلکه گروه‌هایی بودند که با انگیزه‌های دینی و ضد اشغال و دفاع از میهن تشکیل شدند اما وسیله تحقق اهداف استعمارگران قرار گرفتند. تالبان را اما استعمارگران و قلدران بلوک غرب ایجاد کردند تا از برگشت قدرت شرقی شکست خورده به زمین افغانستان جلوگیری کنند.

بنابراین تالبان گروهی متشکل از سه ایزم خطرناک است:

اسلامیزم تندروانه/تروریزم؛

امپریالیزم نیابتی/وسیله تحقق اهداف توسعه طلبانه غرب؛ و

پشتونیزم زخم خورده/پشتون‌هایی که برای برگشت به قدرت به هر وسیله‌ای متوسل می‌شوند.

اما تالبان برای همه مردم افغانستان یکسان نیستند. این گروه برای غیرپشتون‌ها، خاصیت مضاعف اشغال‌گرانه دارند. از یک طرف کشور را به شکل نیابتی در اشغال غرب فروبرده‌اند و از جانب دیگر برای تحقق برنامه‌های پشتونیستی، در نسبت به اقوام غیرپشتون خاصیت اشغالگر دارند. یک نیروی اشغالگر داخلی. در اینجا البته لازم است که در مفهوم اشغال دقت کنیم و آن را به معنای وسیع در نظر بگیریم. خیلی از دوستان فکر میکنند که اشغال فقط یک تعریف دارد و آن اینکه یک نیروی خارجی به یک کشور دیگر حمله کند و این می شود اشغال.

در حالی که در معنای وسیع‌تر اشغال هر عملی را شامل می‌شود که خلاف میل و رضایت یک فرد و یک کلته بشری در جهت غصب زمین، تجاوز و حمله به هویت، عزت و آزادی آنان صورت گیرد. یعنی ما اشغال داخلی هم داریم و تالبان نمونه بارز آن هستند. برای مردم پنجشیر، حضور بیش از بیست هزار نیروی مسلح پشتون جنوبی در خانه و روستای شان، اشغال است و این اشغالگری بدتر از اشغال پنجشیر توسط شوروی ها است.

امریکا و پاکستان برای اهداف توسعه طلبانه خود تالبان را ساختند تا زمینه اشغال افغانستان را فراهم کنند و کردند. با این وصف چگونه تالب را میتوان ضد اشغال گفت؟ اگر جنگ زرگری امریکا و تالبان را جنگ ضد اشغال بدانیم، میتوانیم این کار بکنیم اما در این صورت ما فقط به ظواهر نگریسته‌ایم و خود را از تعمق در ابعاد پیچیده سیاست و جنگ و اشغال بی خیال کرده‌ایم.

 


سیاست