خبر روز

حقیقت تا مصلحت سخنان عطاممحمد نور چه بود؟

نویسنده: یعقوب یسنا، استاد تاریخ، فرهنگ و ادبیات، عضو هیئت مشاوره سنگر

عطامحمد نور از سیاست‌مدران شناخته‌شده‌ی افغانستان است‌که از دوره‌ی جهاد در برابر روس‌ها تا اکنون در مناسبات سیاسی کشور حضور دارد. چند روز پیش در یک برنامه‌ی تلویزیونی در پاسخ به گرداننده‌ی برنامه گفت من در جریان سقوط، مسوولیت حکومتی نداشتم، یک شخصیت سیاسی بودم، جنگ وظیفه‌ی من نبود. جنگ وظیفه‌ی کسانی بود که در حکومت موقف رسمی داشتند. به شماری از مقام‌های حکومتی اشاره کرد که از ولایت پنج‌شیر بودند و گفت معاون اول، وزیر دفاع، قومندان عمومی هوایی، قومندان قطعات خاص، قول اردو، لوا و... از پنج‌شیر بودند، جنگ را من می‌کردم یا این افراد نظامی. اما سخنان عطامحمد نور واکنش برانگیز شد و شماری گفتند استاد عطا نباید این سخنان را می‌گفت. شماری دیگر گفتند استاد عطا راست گفته است.

من می‌خواهم به اساس حقیقت و مصلحت سخنان عطامحمد نور را بررسی کنم:
آن‌چه را می‌گوییم اگر مصداق داشته باشد، حقیقت و واقعیت نیز است. آیا سخنانی را که عطاحمد نور در باره‌ی مقام‌های حکومتی و نظامی از ولایت پنج‌شیر در موقع سقوط گفت مصداق دارد یانه؟ آن‌چه را استاد عطا گفت، مصداق دارد، معاون اول ریاست‌جمهوری، وزیر دفاع، قومندان قوای عمومی و... از پنج‌شیر بودند. بنابراین عطامحمد نور واقعیت و حقیقت را بیان کرده است. گفتن حقیقت چرا واکنش‌برانگیز شود. وقتی‌که معاون اول، وزیر دفاع، قومندان عمومی هوایی و... از پنج‌شیر بوده‌اند، این‌ها چرا جنگ نکرده‌اند و چرا مسوولیت نگرفته‌اند. این پرسش و انتقاد به نظر من عیب ندارد و نادرست نیست، بلکه بجا است.

سخنان استاد عطا از نظر بیان حقیقت، مصداق دارد و درست است. اما از نظر مصلحت ببینیم که گفتن این سخنان به مصلحت بوده یا نبوده است. در برداشت اجتماعی و سیاسی نظریه و باوری بنام مصلحت‌اندیشی وجود دارد. بنابر نظریه‌ی مصلحت‌اندیشی گاهی نباید حقیقتی گفته و بیان شود. چرا؟ برای این‌که مصلحت جمع ایجاب نمی‌کند و درست نیست "از پرده برون افتد راز". آن‌چه در مصلحت‌اندیشی نباید گفته شود، آن راز جمعی است. بنابراین از نظر مصلحت‌اندیشی نیز سخنانی را که استاد عطا گفت راز جمعی نبود، بلکه واقعیتی بود عیان و آشکار در باره‌ی مقام‌های حکومتی از ولایت پنج‌شیر.

معاون اول و وزیر دفاع در مرجع تصمیم‌گیری استند و وزیر دفاع سوق و اداره و فرمان ارتش را در اختیار دارد. اگر این دو پیش از سقوط متوجه شده بودند خیانتی در جریان است، اما آن‌ها صلاحیت جلوگیریش را ندارند، باید استعفا می‌دادند و به مردم رجوع می‌کردند تا جلوی خیانت گرفته می‌شد. اما معاون اول تا آخرین روز سقوط می‌گفت حکومت از ولسوالی‌ها و ولایات عقب‌نشینی تاتکیکی کرده است و طالب را به دام می‌اندازد. وزیر دفاع پس از سقوط گفت صلاحیت نداشتم. جناب، صلاحیت که نداشتی، استعفا می‌دادی و اعلام موضع و رفع مسوولیت می‌کردی.

اما آن‌چه در این شرایط خیلی مهم است، این است‌که سران سیاسی حوزه‌ی ما دنبال گفت وگو، مشوره و تفاهم باشند تا به اجماع سیاسی برسند. رسیدن به اجماع سیاسی در حقیقت به جایگاه سیاسی حوزه ما در سطح جهان کمک می‌کند تا در مناسبات سیاسی آینده‌ی کشور به‌ویژه برای تشکیل حکومت فراگیر مورد توجه و حساب قرار گیریم.

و این گونه مناقشات فقط عدم اتحاد در صفوف مقاومت ضد طالبان را نشان می‌دهد. تنها یک حقیقت وجود دارد - نه استاد عطا، نه پنجشیری‌ها، به طور کلی تاجیک‌ها، و حتی سایر نیروهای ضد طالبان از ملیت‌های دیگر به تنهایی در جنگل این "بازی بزرگ" زنده نمی‌مانند.


سیاست