راز های مبهم توافقنامه دوحه بین امریکا وطالبان چه وقت آشکار خواهد شد؟
نویسنده: فضل من الله ممتاز، تحلیلگر امور افغانستان و منطقه
مذاکرات بین امریکا و تحریک طالبان بطور آشکار در سال ۲۰۱۳ بعد از تاسیس دفتر سیاسی طالبان آغاز گردید. اگر چه این مذاکرات قبل از آن بطور غیر علنی ادامه داشت، حکومت های دستنشانده مسکین فقط مراقب و ناظر این گفتکوها بودند، مانند حزب دیموکراتک خلق در اثنای اشغال اتحاد شوروی از جریان اطلاع نداشتند و همچنان هیچگاه باور نداشتند که بادار شان روزی تنها رها خواند کرد.
چنانچه تجارب و واقعات تاریخی گواه آن است، هیچ وقت بادار از غلام اجازه دخول و خروج را نمیگیرند. چنانچه خلیلزاد اظهار داشت: امریکا نه به اجازه کسی در افغانستان آمده بود و نه به اجازه کسی خارج میشود.
ولکن متاسفانه غلامان از تجارب تلخ تاریخی درس و عبرت نمیگیرند. این هم طبعی است که مسیر حکومت های دستنشانده در نهایت مختوم به زوال حتمی است. از همان وقت اشمام میشد که امریکا با یک جهت رسمی مسول مستقبلی وارد مذاکرات است و نه یک گروه جنگی.
برخی از تحلیگران جنگهای ۴۴ ساله را جنگ های نیابتی مینامند، به اعتقاد بنده، جنگ ها در افغانستان نیابتی نبود بلکه جنگ های توظیفی بوده است. جنگ های نیابتی اقلا چند فیصد اهداف و مصالح نیمه داخلی هم میداشته باشد. اما جنگ های توظیفی بمجرد اخراج و یا خروج نیروهای اشغالگر نظام کلی از هم می پاشد. چنانچه بعد احراج قوای اتحاد شوروی و قوای ناتو نظام بطور کلی از هم پاشید و موظفین اشغال کاملا متواری شدند.
با تاکید بر اینکه برای غلام ها منافع و مصالح کشور مهم نبوده بلکه فقط مصالح مادی و معنوی خودرا بر همه ترجیح داده اند. مهم برای شان این نبوده که مزدور امپریالیسم باشند و یا سو سیالیزم، قسمی که مشاهده گردید، رهبران سیاس هردو دوره اشغال بعد از اینکه نوازش اشغالگران از سر شان برداشته شد به چه ذلت قرار گرفتند و از بی وفایی بادار اشغالگر شان شکایت کردند.
بهترین شاهد ندامت شکایت ببرک کارمل وغنی است. بهمین ترتیب اشغالگران برای حفظ ابروی خود علت شکست برنامه های شانرا بعهده غلام هایشان واگذار میکنند، انهارا دزد، مختلس و مفسد قلمداد میکنند. اگر خاطرات جنرالان روسی و آمریکاییها را مطالعه نماییم، غلام های خود را مقصر و عامل شکست میدانند.
با وجود گذشت سه سال از تفاهمنامه تا حال تفاصیل ان آشکار نشده است و از همه جال بتر که غنی و همکاران فاسد و ذلیل آن اظهار میدارند که در جریان مذاکرات قرار نداشته اند و دو طرف اصلی مذاکرات هم مهر سکوت را بر لب نهاده اند و هر دو طرف طرف مقابل خود را ناقض تعهدات دوحه قلمداد میکنند.
اینکه در ملحقات پنهانی دوحه چه چیزهای وجود دارد، از انظار همه مخفی است. تحلیگران ساده لوح مانند ملا نصر الدین عقب مرکب را ناظر هستند و اینکه در آینده چه راز های پنهان وجود دارد انرا مسوولیت انرا به مرکب محول میسازند.
اقای خلیلزاد مهندس کنفراس بن و کار گردان حکومت کرزی و غنی همواره از نتایج تفاهمنامه دوحه اظهار خرسندی مینماید و اینکه راز این موفقیت در چه نهفته است مبهم و مجهول است، شاید آخر عمر خود انرا علنی خواهد نمود.
اما چرا خلیلزاد خرسند است و گاهی با خنده و وجد چنین سخنان تحقیرآمیزش را در حق افغانستان بیان میکند؟ کاری، که حتی یک منقورتترین غلام برای خواجه بهترین نمیکند...
اما چرا خلیلزاد خرسند است و گاه از گاه با خنده و وجد چنین سخنان تحقیرآمیزش را همچون سیلی محکم بر روی مردم غمزده افغانستان میزند؟ آن چه، که حتی یک منقورتترین غلام برای بادار بهترینش نمیکند...