طالب* اساساً با مردم و مطالبات عادلانه مردم در جنگ است. چون با مردم مواجه شده است، دیر یا زود کمرش میشکند. باختش هم از همین جا شروع شده، در افغانستان، نه انقره.
نویسنده: رزاق مأمون
رهبران گرد آمده در اقامت گاه مارشال دوستم در انقره، به یک پلاتفرمی مشخص دست نیافتند. اصلاً تاریخچۀ کارنامه های هریکی از آن ها نشان می دهد که در گذشته نیز هیچ گاه به یک طرح و برنامه برای نجات خود و نظام سیاسی افغانستان دست نیافته بودند.
حالا به نظر می رسد که بیشتر به نجات سرنوشت خود شان دلبسته اند تا افغانستان و جمهوریت. این نکته را از متن اعلامیۀ شتابزده و ادبیات سراسر کلیشه یی آن می توان فهمید.
دشمن، با بهره گیری از نیروی سخت افزاری جنگی، آنان را از میدان به در برده؛ اما آن ها از طالب خواستار بازگشت به مذاکره اند. درحالی که طالب هیچ گاه در گذشته هم با آن ها مذاکره نه کرده است. از نظر طالبان، رهبران نشست انقره، تاریخ مصرف شان گذشته و مردم از آن ها روی گردانده اند.
آن ها همدست اشغالگران بوده اند و به دادن کمترین امتیازی آماده نیستند. تناقض خنده آور در اعلامیه سران سیاسی در انقره به چشم می خورد. اولاً بدون یک اجماع به فیصله رسیدۀ کتبی، بدون قرار رسمی، خود را «اعضای شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان» نام گذاری می کنند.
اما «شورا» به طور تصادفی جمع شده و «مقاومت ملی» را به معنای حاضر شدن طالبان به مذاکره و تفاهم به اشتباه می گیرند. از مقاومت اصلاً نشانه یی نیست، از نام آن، به طالب توصیه می کنند که باید با آن ها مذاکره کند. از خود آدرس نمی دهند؛ از نفوذ و جایگاه بالفعل خویش عینیتی ظاهر نمی سازند؛ اما توقع دارند که طالب دست یاری به سوی شان دراز کند.
شاملان جلسه از «نجات افغانستان» از آفت طالبان سخن می رانند اما توقع دارند که آن گروه «متحجر» که عامل همه بدبختی های مردم افغانستان است، رحمی به حال شان بکند و با آنان سر میز مذاکره بنشیند!
ازاعلامیه شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان برمی آید که آن ها پیشاپیش گروه طالبان را به حیث یک طرف سیاسی به رسمیت شناخته اند و توقع دارند طالبان نیز آنان را به عنوان یک طرف قضیه افغانستان اعتراف کند.
زیر پوست این اعلامیۀ متناقض و سراسرکلی پردازی، یک نوع آماده گی برای هرنوع معامله گری با طالب احساس می شود. لحن و ادبیات این اعلامیه طوری نیست که بتوان قانع شد که «مقاومت ملی» را به راه می اندازند وواقعاً از روی جدیت برای «نجات افغانستان» آماده گی دارند.
طالبان یک گروه «متحجر» اند؛ اما خصلت تحجر در رفتار سیاسی و موضع گیری های شان نسبت به سران جمع شده در انقره نیز برجسته است. احتمال کرنش و نرمش طالبان نسبت به سران «مقاومت ملی» وجود ندارد. طالبان حتی در برابر جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود که عملاً با طالبان در چندین استقامت در نبرد قرار دارد، از هیچ نوع تعامل و نرمش سیاسی کار نمی گیرند؛ چه رسد به سران گرد آمده در انقره، که دست شان خالیست و جایگاه اقتصادی و سیاسی شان به وسیله طالبان مصادره و تباه شده است.
طالب اساساً با مردم و مطالبات عادلانه مردم در جنگ است. چون با مردم مواجه شده است، دیر یا زود کمرش میشکند. باختش هم از همین جا شروع شده، در افغانستان، نه انقره.
چرا احمد مسعود به انقره نرفت؟
* طالبان - این سازمان تحت تحریم های سازمان ملل یا به دلیل فعالیت های تروریستی ممنوع است.