ملایعقوب وزیر دفاع اداره خود خوانده طالبان، در کدام مجلس خصوصی گفته بود که هرچه میکنیم که ایرانی‌ها جنگ کنند، اما آنان زرنگ اند و از جنگ دوری می‌کنند.

نویسنده: رستم روشنگر، تحلیلگر، مخصوص برای“سنگر”

موضع‌گیری‌های ایران در قبال مساله آب هیرمند، هر روز جدی‌تر می‌شود. در یک هفته اخیر، از نماینده رهبر شروع تا سفیر، وزیر خارجه و رئیس جمهوری ایران پیوسته پیام جدی و هشدار‌آمیز به طالبان داده‌اند. به این حجم و پیمانه موضع‌گیری تند و پیوسته در یک ظرف زمانی کوتاه در روابط بین‌المللی کشورها بی‌سابقه است. این ادبیات، ادبیات جنگی است. در واقع ایران، طالبان را مستقیم به جنگ فرا می‌خواند.

چند روز پیش، نقل قولی از ملایعقوب وزیر دفاع اداره خود خوانده طالبان، در رسانه‌های اجتماعی دست بدست می‌شد که گویا در کدام مجلس خصوصی گفته بود که هرچه میکنیم که ایرانی‌ها جنگ کنند، اما آنان زرنگ اند و از جنگ دوری می‌کنند.

از این بگومگوها چنین بر می‌آید که دو کشور در مسیر جنگ قرار گرفته‌اند.
تا جایی‌که به ایران بر می‌گردد، موضوع آب برای این کشور جزو مباحث مربوط به امنیت ملی است. یعنی ایران جنگ برای آب را بخشی از تلاش‌ها برای تامین امنیت ملی خود می‌داند و آمادگی آن را دارد که برای تامین آب بجنگد.

نکته دیگر اما ترس ایران از شورش‌های مردمی در منطقه سیستان و بلوچستان است. این منطقه سنی مذهب است و از نظر قومیتی نیز گرایش‌های جدایی‌طلبانه در آنجا زنده است. این هم یک موضوع امنیت ملی و تمامیت ارضی برای ایران است و خط سرخ تلقی می‌شود. کمبود آب در سیستان و بلوچستان باعث خشم و نارضایتی مردم از حکومت شده و در دو ماه اخیر مردم دست به تظاهرات اعتراضی جدی زده‌اند. در واقع مردم سیستان و بلوچستان دولت ایران را به نحوی متهم به بی‌توجهی به نیازهای اساسی خود می‌کنند و لبه تیغ انتقادها فعلن بیشتر متوجه دولت ایران است. دولت ایران مجبور است که به این خواست‌ها توجه کند. گرچه یک تحلیل این است که مقام‌های ایرانی با ملامت شمردن طالبان سنی در موضوع آب می‌خواهند که به مردم سیستان و بلوچستان پیام دهند که عامل تشنگی شما برادران سنی تان است. این پیام می‌تواند مردم این منطقه را علیه طالبان در رکاب دولت ایران بسیج کند یا دستکم آنان را متقاعد کند که دولت ایران حتا تا مرز جنگ برای تامین آب ما پیش رفته است.

به بیان دیگر، دولت ایران مجبور است که هم برای تامین نیازمندی‌های مردم به آب و هم برای فرونشاندن احساسات جدایی‌طلبانه بلوچ‌ها، اقدامات جدی‌ای را روی دست گیرد.

این در حالی است که ایران رفتارهای ماجراجویانه طالبان را طوری تعبیر میکند که گویا آمریکا در پشت این ماجراجویی‌ها است و طالبان را دیکته میکند که جنگ با ایران را آغاز کنند. این تحلیل نادرست نیست. ایران اما جهت جلوگیری از بروز تنش و تقابل، بیشتر تلاش کرده که طالبان را با دادن برخی از امتیازها راضی نگهدارد و به اصطلاح از تطمیع و نرمش استفاده کرده است. این رویکرد اما طالبان را بیشتر جسور ساخته و آنان را به این نتیجه رسانده که ایران از ما می‌ترسد و بنابرین هرچه فشار بدهیم، بیشتر امتیاز خواهد داد. در واقع نتیجه معکوس سیاست نرمش در برابر طالبان، می‌تواند چرخش فوری در سیاست ایران ایجاد کند و یکباره ایرانی‌ها را به این سمت بکشد که نرمش کافی است و باید طالب را به زور سر جایش نشاند.

اما تا جایی‌که به طالبان بر می‌گردد این گروه ابایی از درگیر شدن با ایران ندارد. چند دلیل برای این کار وجود دارد: ۱-طالبان اساسا یک نیروی جنگی است و به جنگ ساخته شده و با جنگ زنده است و بدون جنگ می‌میرد.۲-طالب برای دوام حکومت خود نیاز به پول نقد دارد و هرکه پول دهد، حاضر است به دستورش حتا جنگ کند.۳-طالب فکر میکند که در جنگ چیزی به از دست دادن ندارد و مثلا ایران بخاطری که چیزهایی به از دست دادن دارد، جنگ نمیکند.۴-طالب یک پروژه جنگی است و آمریکا واقعن به این گروه به این دلیل پول میدهد که در منطقه تنش بیافریند.۵-طالب انگیزه‌های قوی مذهبی و قومی جنگ با ایران دارد. یعنی طالب ایران را حامی فارسی‌زبان‌های افغانستان میداند و مذهب شیعه را نیز طالب معادل کفر می‌داند.

بنابراین به نظر می‌رسد که هر دو طرف دلایل الزام‌آوری به جنگ دارند و باید احتمال جنگ را جدی گرفت. بویژه اگر مسائل را به جنگ اوکراین ربط بدهیم که باعث شده روابط بین‌المللی دچار دگرگونی عمیق شود و نقشه سیاسی جهان در معرض تغییرات احتمالی جدی قرار گیرد. ایران در جنگ اوکراین طرف روسیه را گرفت و این امر باعث شده که آمریکا و هم‌پیمانانش موضوع تغییر رژیم یا حال تجزیه ایران را در دستور کار قرار دهند.

راه حل کم‌هزینه اما این است که ایران در کنار نیروهای مردمی افغانستان که از ظلم طالب به ستوه آمده‌اند بیاستد. طالب سرنگون شود، حکومت مردمی روی کار آید و دو طرف موضوع آب را در فضای گفت وگوی دوستانه حل کنند.


سیاست