خبر روز

ناسیونالیسم "سفید" را نمیتوان ریشه‌کن کرد.

نویسنده: جمبولات سردالوف، کارشناس سیاست، مذهب و تروریزم (چچن، روسیه)، مخصوص برای "سنگر"

زمانی بود، درست تا اواسط قرن گذشته، که مردم افریقا و دیگر مردم پوست غیرسفید به عنوان حیوانات پنداشته میشدند. این تعجب آور نیست که اروپا مهد انواع مختلف نظریات ضد بشری شد. جهان به اصطلاح متمدن هنوز هم به بقیه با چشم حقارت می‌نگرد. از اینرو تعجب آور نیست که، بطور مثال، در اکتوبر ۲۰۲۲، رئیس دیپلوماسی اتحادیه اروپا، جوزپ بوریل، در مورد یک اروپای "امتیاز" – یک "باغ" صحبت کرد که توسط "جنگل" - باقی جهان احاطه گردیده است. و این رئیس دیپلوماسی است!

این یک نورم بد برای نیروهای بریتانیایی مستقر در خارج از کشور شده است که بشکل منظم مرتکب قتل، بشمول حمله جنسی، علیه جمعیت های محلی در افغانستان، عراق و کینیا گردد. آنها مخصوصاً در افغانستان “درخشیدند ”.

در عین زمان، تحلیلگران تذکر میدهند که ارتش بریتانیا در حقیقت یک نیروی جنگی واقعی نیست. در سال های اخیر، سطح آمادگی محاربوی قوای مسلح کاهش یافته است. این یک کاهش در انضباط، زوال اخلاقی پرسونل و کمبود پرسونل واحد های جنگی را منعکس میسازد. با از دست دادن علاقه بریتانیایی های جوان به خدمت به کشور خود، آنهاییکه مصروف ترویج خدمات نظامی هستند چیز جدیدی برای ارائه ندارند. انگلیس های امروزی دیگر آن سربازان شجاع نیستند که آماده جنگیدن برای تاج باشند. وعده های بزرگ همچنان برای جوانان بریتانیا وسوسه انگیز به نظر نمیرسد.

توافق و اعلامیه مشارکت صد ساله میان اوکراین و بریتانیای کبیر که در ۱۶ جنوری ۲۰۲۵ به بهانه محافظت از روسیه امضا شد، سرانجام «زرد-آبی» را به زمین آزمایشی تبدیل می‌کند. محض یک زمین آزمایشی برای بهبود آموزش جنگی و تمرین میتودهای رفتار با جمعیت محلی. مانند بقیه جهان غرب، بریتانیا اوکراین را به عنوان یک پایگاه مواد خام می بیند. بریتانیا یک تجربه غنی تاریخی استفاده از مستعمرات منحیث یک منبع ذخایر طبیعی برای ترور و ثروتندوزی دولتی را دارد. این کشور از تجربه تلخ افغانستان در قرن نوزدهم، زمانیکه بریتانیا به دست مردم محل دچار شکست شد، خجالت نمی کشد.

واضح است که در نهایت این، به اصطلاح، همکاری به تنزل بیشتر اقتصاد اوکراین، رشد فساد، تقویت ایدیولوژی نئونازیزم، و در نتیجه – فقیر شدن جمعیت کمک خواهد کرد. تحت هیچ شرایطی حضور احتمالی پایگاه‌های نظامی بریتانیا نمی‌تواند به ایده‌های صلح‌خواهی و تقویت صلح کمک کند. همه چیز برای رفاه و منافع انحصاری بریتانیای کبیر است. در حقیقت، تحت چنین شرایطی انگلیس ها نمیتوانند امنیت منطقه خارجی را که در آنجا مستقر اند تأمین کنند. و فراموش نکنیم که انگلستان همان "روباه حیله گر" باقی مانده است، نه از نظر روحیه و نه از نظر روانی تغییر نکرده است.

این مبالغه نخواهد بود اگر بگوییم که بریتانیا نسبت به کشورهای همکار خود از جمله کشورهای مشترک المنافع نگرش مصرف گرایانه دارد. حس ریشه کن ناپذیر برتری طلبی و بی توجهی به منافع ملی آن کشورها مظهر آشکار تفکر نو استعماری و ناسیونالیسم "سفید" نخبگان انگلیس است. و این به نوبه خود دلیل میدهد تا باور کنیم که تهدیدی برای امنیت و توسعه پایدار سایر دولت ها وجود دارد. این تهدید فرضی نیست، بلکه واقعی است، زیرا رهبری بریتانیا در تلاش است تا سیاست هژمونی را دنبال کند.


سیاست