خبر روز

چرا اسلام‌آباد به تاکتیکِ «حملاتِ اسرائیلی» روی آورد و چرا بازارِ اصلیِ موادِ مخدرِ منطقه را هدف قرار داد

نویسنده: آندری سرنکو، خبرنگار ویژه‌ٔ «نِزَاوِیِمایا گازِتا»

اولین درگیری مسلحانهٔ بزرگ میان پاکستان و افغانستانِ تحتِ سلطهٔ طالبان رخ داد. علتِ آن تلاشِ اسلام‌آباد برای حذفِ رهبرِ «طالبانِ پاکستان»، مفتی نور ولی محسود، بود که در کابل حضور داشت. طالبانِ افغان به این اقدام با ورود به مناطقِ مرزیِ پاکستان و نابودیِ ایست‌های بازرسیِ نیروهایِ پاکستانی پاسخ دادند. چندین کشورِ اسلامی از اسلام‌آباد و کابل خواستند خویشتن‌داری کنند. با این همه، حتی اگر این‌بار هم از تشدیدِ تنش جلوگیری شود، در آینده می‌توان انتظارِ افزایشِ فشار در منطقهٔ مرزیِ افغانستان و پاکستان و نیز در داخلِ افغانستان را داشت.

شبِ نهمِ اکتبرِ سالِ جاری، هواپیماهای F‑16 نیرویِ هواییِ پاکستان واردِ حریمِ هواییِ افغانستان شدند و چند حملهٔ موشکی به اهدافی در کابل و ولایت‌های خوست، پکتیکا، ننگرهار و قندهار انجام دادند. اهدافِ این حملاتِ هوایی فرماندهان و بخش‌هایی از زیرساختِ حرکتِ «تحریکِ طالبانِ پاکستان» (TTP) بودند که در قلمرویِ افغانستان مستقر بودند (مصاحبهٔ اختصاصی با نمایندهٔ این حرکت را در «NG» به تاریخِ 17.04.23 ببینید).

طالبانِ افغان رسماً وجودِ رهبران، جنگجویان و زیرساخت‌هایِ TTP در خاکِ کشور را انکار می‌کنند. با این حال، در اسلام‌آباد می‌دانند که امروز افغانستان پَشتوانهٔ راهبردیِ بسیاری از گروه‌هایِ تروریستیِ جهادی، از جملهِ طالبانِ پاکستان است. جنگجویانِ TTP، همراه با اعضایِ سازمان‌هایِ تروریستیِ ممنوع در روسیه مانندِ «القاعده» و «دولتِ اسلامی» (داعش)، از افغانستانِ تحتِ کنترلِ طالبان برای برپا کردن اردوگاه‌هایِ آموزشی، مراکزِ جذبِ جهادجویانِ جدید و گسترشِ نفوذ در کشورهایِ منطقه استفاده می‌کنند.

در حقیقت، طالبانِ افغانستان و طالبانِ پاکستان مانندِ یک «شرکتِ جهادیِ» واحد عمل می‌کنند که رهبرانِ آن به‌طورِ فعال به یکدیگر کمک می‌رسانند. در دورهٔ حضورِ نیروهایِ آمریکا و ناتو در افغانستان، طالبانِ پاکستانی در کنارِ طالبانِ افغان می‌جنگیدند. پس از به‌قدرت‌رسیدنِ طالبانِ افغان در کابل در آگوستِ ۲۰۲۱، طالبانِ افغان نیز به هم‌پیمانانِ پاکستانیِ خود کمک کردند تا علیهِ اسلام‌آباد جهاد کنند به‌منظورِ برپاییِ «نظامِ اسلامی» در پاکستان. بخشِ قابل‌توجهی از تسلیحات و تجهیزاتِ باقی‌مانده که آمریکایی‌ها در افغانستان گذاشته بودند به طالبانِ پاکستانی تحویل داده شد، امری که کارآییِ TTP را در میدانِ نبرد به‌طورِ چشمگیری افزایش داد و تلفاتِ نیروهایِ پاکستانی را بیشتر کرد.

برای اسلام‌آباد چنین دگرگونی‌ای در روابطِ پنهانیِ چندساله با طالبانِ افغانستان شوکی بزرگ بود. ابتدا نمایندگانِ پاکستان کوشش کردند به‌صورتِ دوستانه با رژیمِ کابل توافق کنند تا از حمایتِ TTP دست بردارد. هنگامی‌که این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند، اسلام‌آباد تحریم‌هایِ اقتصادی بر افغانستان اعمال کرد. ولی آن‌ها نیز ثمری نداشتند. اکنون پاکستان تصمیم گرفته است — به‌گفتهٔ خودِ طالبانِ پاکستانی — که به «تاکتیکِ اسرائیلی»، یعنی حملاتِ هدفمند علیه اهداف در قلمرویِ کشورِ دیگر، روی آورد.

هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد حمله‌ی شب ۹ اکتبر دقیقاً به هدف مورد نظر در کابل اصابت کرده باشد: منابع مستقل می‌گویند که نور ولی محسود در خودرویی که با موشک نابود شد، حضور نداشت. با این حال، در پاسخ، ابتدا عناصر TTP در تاریخ ۱۰ اکتبر دست‌کم شش «عملیات انتقامی» انجام دادند و بیش از ده نیروی انتظامی را در ایالت خیبر پختونخوا کشتند؛ سپس واحدهای ارتش طالبان افغانستان در تاریخ ۱۱ اکتبر به پاسگاه‌های مرزی ارتش پاکستان در بخش‌های گسترده‌ای از «خط دوراند» (مرز افغانستان و پاکستان که رسماً توسط هیچ دولتی در کابل به رسمیت شناخته نمی‌شود) حمله کردند. بر اساس برخی گزارش‌ها، طالبان با استفاده از تسلیحات سنگین، توپخانه و تانک وارد خاک پاکستان شدند و حدود ۲۰ پاسگاه مرزی را منهدم کردند. تلفات ارتش پاکستان نزدیک به ۶۰ کشته و حدود ۳۰ زخمی اعلام شده است.

به گفته‌ی منابع رسانه‌ای طالبان افغانستان، یک فروند هواپیمای نظامی طالبان، که از آمریکایی‌ها و ناتو به آن‌ها به ارث رسیده است، حمله موشکی به شهر لاهور پاکستان انجام داده است. منابع دیگر نیز مدعی‌اند که پایگاه هوایی پیشاور — همان پایگاهی که شب ۹ اکتبر جنگنده‌های F-16 پاکستان از آن برخاستند — نیز هدف حمله قرار گرفته است.

ارتش پاکستان نیز دست روی دست نگذاشت. نیروی هوایی اسلام‌آباد حملات سنگین موشکی و بمباران را به اهدافی در چندین ولایت جنوبی و شرقی افغانستان انجام داد — ننگرهار، کونار، خوست، پکتیکا، قندهار و هلمند. بر اساس داده‌های پاکستان، این اهداف اردوگاه‌های آموزشی، انبارها و ستادهای TTP بودند. طالبان افغان نیز متحمل تلفات شدند: ارتش پاکستان حدود ۲۰ پاسگاه مرزی وزارت دفاع طالبان افغان را تصرف کرد و تا ۴۰ جنگجوی افغان کشته شدند.

جالب این که ارتش پاکستان روستای بارامچا در منطقه‌ی دیشو در جنوب غربی ولایت هلمند افغانستان را زیر آتش شدید قرار داد. بارامچا نقش کلیدی در سازمان‌دهی تجارت مواد مخدر طالبان افغان دارد: در این مکان بازار اصلی مواد مخدر منطقه قرار دارد که قیمت هروئین، متامفتامین و سایر انواع مواد تعیین می‌شود. حمله نیروهای پاکستان به بارامچا، ضربه‌ای هدفمند به اقتصاد مواد مخدر طالبان افغان بود که می‌تواند وضعیت اجتماعی و اقتصادی در «امارت اسلامی» را که پیش از این نیز دشوار بود، تشدید کند.

«جنگ اکتبر» میان کابل و اسلام‌آباد ضربه‌ای سنگین به سازوکارهای مختلف حل و فصل بحران افغانستان در سطح منطقه وارد کرد. حمله نیروی هوایی پاکستان به کابل کمتر از ۴۰ ساعت پس از پایان هفتمین نشست «فرمت مسکو» درباره افغانستان رخ داد، نشستی که برای نخستین بار نماینده دولت طالبان افغانستان، امیرخان متقی، به صورت برابر با کشورهای منطقه در آن شرکت داشت. همان‌طور که مشخص شد، تبادل احترام‌ها در پایتخت روسیه در ۷ اکتبر، پاکستان را از حمله به قلمروی افغانستان بازنداشت و طالبان افغان را از حمله به نیروهای پاکستانی منصرف نکرد.

بحران افغانستان و پاکستان باید کسانی را که در فضای پساشوروی رؤیای پروژه‌های عظیم، مانند راه‌آهن ترانس‌افغان (از ازبکستان یا قزاقستان از طریق افغانستان و پاکستان به بنادر اقیانوس هند) یا خط لوله گاز TAPI (از ترکمنستان از طریق افغانستان و پاکستان به هند) دارند، بیدار کند. این پروژه‌ها در ارائه‌ها عالی به نظر می‌رسند، اما در واقعیتِ خشونت‌آمیز تضاد منافع در منطقه فرو می‌ریزند.

قطر، ایران و عربستان سعودی از کابل و اسلام‌آباد خواستند تا عملیات نظامی را متوقف کرده و پشت میز مذاکره بنشینند. کاملاً ممکن است که این فراخوان در چند ساعت آینده شنیده شود (گرچه ارتش پاکستان هنوز ظهر روز ۱۲ اکتبر اهدافی در ولایت قندهار را مورد حمله قرار می‌داد). اما پایان درگیری‌ها، علت عمیق تنش در روابط طالبان افغانستان و پاکستان را برطرف نخواهد کرد. کابل به حمایت از TTP ادامه خواهد داد، که در صفوف آن تعداد زیادی از طالبان افغان می‌جنگند. طالبان پاکستان جهاد خود را علیه ارتش «اسرائیلی‌» پاکستان و دولت اسلام‌آباد فعال خواهند کرد. در نتیجه، با تحمل تلفات بیشتر، ارتش پاکستان فشار بر TTP را هم در داخل کشور و هم در افغانستان همسایه افزایش خواهد داد. این یک چرخهٔ بسته است که خروج از آن در چشم‌انداز نزدیک قابل تصور نیست.


سیاست

مقاومت دوم

05-مهر-1404 By admin

«ما نباید تسلیم فراموشی…

چرا توجه جامعه جهانی به افغانستان ک