خبر روز

شکست ایران چه پیامدهایی برای ما خواهد داشت؟

نویسنده: آندری فـورـسوف، مدیر مرکز مطالعات روسیه در مؤسسه تحقیقات بنیادین و کاربردی دانشگاه علوم انسانی روسیه

مقاله اصلی: Клинок, направленный в сердце Евразии

وقتی تمرکز قدرت از سیاست به دین منتقل می‌شود، خاورمیانه به منطقه‌ای بی‌ثبات تبدیل می‌گردد. این بی‌ثباتی به نفع ایالات متحده آمریکاست. اولاً برای اتحادیه اروپا، روسیه، چین و هند مشکلاتی ایجاد می‌کند؛ ثانیاً، آمریکا در این شرایط به جزیره‌ای از ثبات تبدیل می‌شود، چرا که فشار بر اروپا و چین باعث بی‌ثباتی در آنجا نیز خواهد شد — حداقل در بخش غربی چین. و اروپا چه؟ اروپا غرق در موج پناهجویان عرب خواهد شد، آن‌چنان که دیگر راه نجاتی باقی نمی‌ماند — حداقل تا زمانی که اتحادیه اروپا وجود دارد.

اما مشکلاتی نیز در انتظار روسیه است. ممکن است ما به سوی دیگر تاریخ پرتاب شویم. پس از ایران، نوبت ماست. یعنی می‌توان گفت: به ایران حمله می‌شود، اما هدف نهایی روسیه است. ایران به مرزهای ما و به "زیرشکم" ما — قفقاز و آسیای مرکزی — نزدیک است. اگر رژیم کنونی تهران سقوط کند، یک منطقه وسیع بی‌ثبات و غیرقابل‌کنترل، تحت سلطه آتلانتیست‌ها، به‌طور خودکار تا قرقیزستان و کشمیر گسترش خواهد یافت. این کمان بی‌ثباتی به خنجری تبدیل می‌شود که در قلب اوراسیای مرکزی فرو می‌رود و از آنجا آتلانتیست‌ها می‌توانند مستقیماً روسیه و چین را تهدید کنند. تصادفی نیست که کیسینجر صریحاً گفته بود: «ایران آخرین میخی است که آمریکا باید به تابوت چین و روسیه بکوبد.»

یکی از بحران‌های ساختاری جهان در راه است که اهمیت کنترل منابع را به‌وضوح برجسته می‌کند. این اهمیت در شرایط بروز فاجعه‌های ژئوفیزیکی و ژئواکولوژیکی احتمالی، افزایش می‌یابد. منظورم توقف جریان گلف استریم، تغییر زنجیره‌های غذایی اقیانوسی و آغاز چرخه‌ی بازسازی زمین است (هر ۱۱.۵ تا ۱۲.۵ هزار سال)، که از آغاز قرن بیستم شروع شده و اگر فاجعه‌ای جهانی رخ ندهد، در سه دهه اول قرن بیست و دوم پایان خواهد یافت. در دوران بحران و پس از بحران، تنها منطقه‌ی باثبات با منابع کافی برای قرن‌های آینده، اوراسیای شمالی خواهد بود — عمدتاً قلمرو روسیه. تقریباً همه تحلیل‌گران در این مورد توافق دارند. این منطقه، سرزمین ما را به «جایزه اصلی ژئو‌تاریخی قرن ۲۱ و قرن‌های آینده» تبدیل می‌کند.

برای به‌دست آوردن کنترل بر اوراسیای شمالی، یک پایگاه اصلی لازم است — و آن آسیای مرکزی است. آسیای مرکزی توسط ایران از خاورمیانه، که تحت کنترل آن‌هاست، جدا شده است. بدون نابودی ایران، آتلانتیست‌ها نمی‌توانند مبارزه برای اوراسیای شمالی را آغاز کنند. از دیدگاه آن‌ها، روسیه به‌عنوان منبع مواد خام، و چین به‌عنوان منبع نیروی کار در نظر گرفته می‌شود — یعنی موارد ثانویه. و این «ثانویه‌ها» جرأت می‌کنند در برنامه‌های جهانی‌گرایان مانع ایجاد کنند — چیزی که آن‌ها را دیوانه می‌کند.

غرب می‌خواهد با استفاده از اسلام کار روسیه و چین را تمام کند. اما طبق سنت همیشگی خود در ایجاد تضاد میان قدرت‌های بزرگ و ملت‌ها برای تضعیف و نابودی آن‌ها (نمونه تاریخی آن، شعله‌ور کردن دو جنگ میان آلمان و روسیه در قرن بیستم)، آنگلوساکسون‌ها در نهایت تلاش خواهند کرد اسلام را نیز از بین ببرند. برنامه‌ی آن‌ها، رادیکال‌سازی جهان اسلام از طریق وهابیت، محروم کردن مسلمانان از قدرت اقتصادی و جمعیتی در طول جنگ‌های اوراسیایی، و در نهایت تبدیل آن به یک گتوی سنتی بی‌سرمایه و بدون فناوری است.

آن‌هایی که در کودکی بازی «Dungeons and Dragons» را بازی می‌کردند، نسخه‌ای به نام «دنیای خورشید سیاه» (Dark Sun – دنیای خورشید تاریک) را به خاطر دارند. این داستان‌ها در دنیای بیابانی‌ای به نام آتاس اتفاق می‌افتند. این دنیا روزگاری سیاره‌ای سرسبز و پر از زندگی بود، اما به دلیل استفاده‌ی کنترل‌نشده از جادو، حاصل‌خیزی خود را از دست داده است. سرزمینی سوخته، بدون خدا، آب و امید. یکی دیگر از ویژگی‌های آتاس، نبود مواد معدنی مفید است، به همین دلیل مردم مجبورند سلاح‌ها و ابزارهای خود را از چوب، آبسیدین و استخوان بسازند. در این بیابان بی‌پایان، تنها چند واحه و شهر مستقل قابل سکونت باقی مانده‌اند. حاکمان این شهرها پادشاه-جادوگران هستند که بسیاری از آن‌ها مخفیانه در حال تبدیل شدن به اژدها هستند. نیروهای انتظامی این شهرها، تمپلرها هستند که به پادشاهان-جادوگر خدمت می‌کنند و قدرت جادویی خود را از آنان می‌گیرند.

برنامه‌ریزان نظم نوین جهانی قصد دارند جهان اسلام را به قطعات کوچک تقسیم کنند، تا کنترل آن‌ها از طریق شرکت‌های خصوصی نظامی یا مزدوران شرکت‌های فراملیتی آسان شود و از این طریق منابع باقی‌مانده را به تاراج ببرند و سپس آن را به زباله‌دان تاریخ بیندازند. غرب فقط نقاط تمرکز منابع و مسیرهای ارتباطی را کنترل خواهد کرد (برای مثال، حدود ۱۸۰۰ کیلومتر از ساحل دریای مدیترانه در لیبی)؛ بقیه به قبایل، خاندان‌ها و سندیکاهای جنایی واگذار می‌شود، که هر یک قطعه‌ای را اداره می‌کنند. این «قطعات» ممکن است شامل بخش‌هایی از عربستان سعودی، پاکستان (با جدایی بلوچستان)، ایران و غیره باشند — نوعی موزاییک اسلامی.

در همین حال، غرب به یک ناظر منطقه‌ای نیاز دارد و این نقش را ممکن است کردستان بزرگ ایفا کند. تنها کشوری که اجازه خواهند داد بزرگ شود. قلمرو کردستان بزرگ اگر ایجاد شود، سرچشمه های تمام رودهای بزرگ منطقه را در بر خواهد گرفت. این بدان معناست که در عصر آینده کمبود آب و در نتیجه «جنگ‌های آب» کردها، این مردم باستانی، همانند زمان آشور، مهم‌ترین اهرم‌های نفوذ را بر منطقه خواهند داشت. کردستان می‌تواند به ناظر اصلی منطقه تبدیل شود.

جهان در حال تجربه روندی از باستان‌گرایی (آرکائیزه شدن) است. در ظاهر، جهان ماشینی‌تر به‌نظر می‌رسد: کامپیوتر، ربات؛ اما در درون، ساده‌سازی عمیقی در حال وقوع است. دولت‌ها در آفریقا فرو می‌ریزند و ساختارهای قبیله‌ای جای آن‌ها را می‌گیرند. جهان به ساختار قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی باز می‌گردد. این موضوع حتی در مسائل نظامی نیز مشهود است. ما وارد عصری جدید می‌شویم و در چنین شرایطی، بسیار مهم است که مناطقی را حفظ کنیم که پاک، روشن و حامل میراث دوران مدرن هستند — مکان‌هایی که می‌توان در آن‌ها منتظر ماند و طرح خود را اندیشید.


سیاست

مقاومت دوم

16-خرداد-1404 By admin

اسباب بازی های پشتونیزم،…

درباره‌ی خطر شکاف میان تاجیک‌ها و ه

ژئوپلیتیک

19-تیر-1404 Hits:6433 ژئوپلیتیک By admin

ائتلاف پنهان روسیه و…

در پشت صحنه سیاست جهانی، مسکو و واشنگتن

دین

07-تیر-1404 By admin

پاشینیان علیه کلیسای رسولی…

زلسنکیِ ارمنی اصل جدایی دین از دولت را ن