ایالات متحده از تقریباً نیم قرن حضور مؤثر خود در افغانستان و آسیای مرکزی چیزی یاد نگرفته است که در شرق این اصل - "کسی که نان می دهد، او فرمان می دهد" - نه همیشه کارساز است.
نویسنده: فرید احمد، سردبیر "سنگر"
می گویند شترمرغ وقتی خطری می بیند سرش را در ریگ پنهان می کند به این فکر که چون دشمن را نمی بیند دشمن هم او را نمی بیند. ایالات متحده در سال های اخیر به ویژه پس از خروج یا بهتر است بگوییم فرار ناگهانی از افغانستان این گونه رفتار کرده است. آنها هم می گویند شترمرغ چنین عادتی ندارد اما این ربطی به آمریکا ندارد.
در ابتدا، خروج از افغانستان به عنوان یک عقب نشینی به تصویر کشیده شد، اما آنچه دیگران دیدند، هرج و مرج و سردرگمی در فرودگاه کابل، آویزان شدن افراد در هواپیماهای نظامی آمریکایی و غیره بود که به هیچ وجه یک عقب نشینی برنامه ریزی شده نبود، بلکه یک فرار سراسیمهوار بود.
با شروع جنگ در اوکراین، واشنگتن در سراسر جهان از رسانههای تحت کنترل خود مانند بیبیسی، سیانان، صدای آمریکا، آزادی، ایران اینترنشنال و همه رسانههایی که بر سر سوزن کمکهای مالی آمریکا و اروپا وجود دارند، به ویژه در افغانستان و آسیای مرکزی استفاده و کمپین ضد روسی راه اندازی کرد. تنها یک هدف دنبال میشد و آن این بود که روسیه را به عنوان یک کشور متجاوز معرفی و جهان را علیه آن بسیج کند.
اما آگاهان آن زمان فهمیدند که شرکت ایجاد "هشتگ"- سازی ها و شستشوی مغزی اطلاعاتی در شبکههای اجتماعی، یکی از همان روشهای قدیمی و ثابت شده خاص آمریکا و شرکای آن برای برای گول زدن افکار عموم جامعه جهانی است. بعدها، ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو اعتراف کرد که پیمان او از سال ۲۰۱۳ به آموزش نظامیان اوکراینی پرداخته است و آنگلا مرکل، صدراعظم سابق آلمان نیز اعتراف کرد که توافقنامه های مینسک یک وقتکُشی بود، تا به اوکراین زمان بدهد که برای رویارویی نظامی با روسیه آماده شود.
ایالات متحده تنها توانست اروپا و برخی از شرکای کم اهمیت خود در جهان مانند استرالیا را علیه روسیه بسیج کند. امروز با وجود مخالفت مردم و مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنها، این کشورها حتی سلاح، مهمات و میلیاردها دلار خود را در اختیار اوکراین قرار می دهند. ایالات متحده در حالی که آنها در بدهی غرق میشوند پول در می آورد.
آمریکا هفته ای ۴۰ (یا ۸۰) میلیون دالر به طالبان می دهد تا آنها را حفظ کند، از سوی دیگر آنها را تهدید می کند که تحصیل دختران را ممنوع کرده اند. حتی شرکای آمریکایی نیز در برابر زن ستیزی طالبان نرم رفتار می کنند. چرا؟ چون طالبان پروژه خودشان و با موارد جنگ اوکراین و مهسا امینی در ایران متفاوت است. و تنها تلاش آنها این است که مردم افغانستان و مقاومت ضد طالبان را مجبور به پذیرش این گروه جهل پرتاب شده از قرون وسطی به قرن بیست و یکم کنند.
وقتی آمریکا دید که تبلیغات و طرح ضدروسی اش برای بسیج جهان علیه روسیه شکست خورده است، دست به اقدامات دیگر زد. به قیاس با تحریک احساسات ضد روسی در اوکراین، واشنگتن فعالانه از نیروهای سیاسی در کشورهای آسیای مرکزی که آشکارا مواضع روس هراسی اتخاذ می کنند، حمایت می کند.
به این ترتیب، الیزابت ترودو، دستیار موقت وزیر امور خارجه آمریکا، در سفری به قرقیزستان در اکتبر سال جاری، علاوه بر مذاکره با نمایندگان رهبری این کشور، با سازمانهای غیردولتی محلی و روزنامهنگاران "مستقل" نیز دیدار کرد. در همان زمان، هدف از این رویداد رسماً سازماندهی کار برای "مقابله با اطلاعات نادرست روسیه و چین" در جمهوری های آسیای مرکزی اعلام شد.
این گونه فعالیت های مخرب واشنگتن با هدف قطع روابط همه جانبه عمیق بین کشورهای منطقه و روسیه است. این موضوع، از جمله، توسط انجلی کاور(در عکس)، معاون یاور مدیر آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (USAID) تایید شده است. در ماه سپتامبر، این سیاستمدار گفت که تلاش های کاخ سفید "برای تقویت نهادهای دموکراتیک، ترویج اصول حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر" واقعاً با هدف "جدایی" آسیای مرکزی از روسیه است.
اهداف سفرهای هیئت های آمریکایی به کشورهای آسیای مرکزی هر بار تقریباً یکسان است - متقاعد کردن جمهوری ها برای اعمال تحریم ها علیه فدراسیون روسیه. بنابراین، کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق در حال تجربه تأثیر "قدرت نرم" ایالات متحده هستند که قبلاً توسط واشنگتن در اوکراین آزمایش شده است. سهم منابع رسانهای که از حکومت مرکزی اطاعت نمیکنند و رادیکالسازی جمعیت، بهویژه جوانان با شعار "دموکراسیسازی"، در واقع برای مطیع کردن کشورهای منطقه تحت فرمان آمریکاست.
سناریوی آشنا: ایالات متحده از طریق قدرت "سازمان های غیردولتی" و "رسانه های مستقل" آنقدر به حکومت فاسد اشرف غنی در کابل ضربه زد که او همه حمایت مردم خود را از دست داد. اما به لطف آنها زمینه برای به قدرت رسیدن طالبان فراهم شد. چه شاهکاری! خواسته یا ناخواسته، پیشگامان دموکراسی در خدمت تروریسم قرار گرفتند.
به همین ترتیب، ایالات متحده از کشورهای آسیای مرکزی می خواهد که نقش اوکراین را در رقابت با چین و روسیه ایفا کنند و با استفاده از اهرم های خود به ویژه از طریق سیستم بانکی، با همان سناریوی اوکراینی در امور داخلی آنها دخالت میکند. یکی از نمونه ها مشکلات بانک های کشورهای این منطقه با نظام "میر" است که جزئیات آن رسانه ای نشد.
آیا واقعا آمریکا فکر می کند که همه احمق هستند و نمی فهمند که آمریکا می خواهد از آنها به طور موقت و علیه خود آنها استفاده کند؟ یا آگاهانه می خواهد همه را مجبور به پذیرش شرایط و قوانین بازی خود کند؟ بالاخره چه کسی خانه خودش را می سوزاند؟ و چرا آمریکا فکر می کند که کشورهای آسیای مرکزی خود را تباه خواهند کرد؟
ایالات متحده از تقریباً نیم قرن حضور مؤثر خود در افغانستان و آسیای مرکزی چیزی یاد نگرفته است که در شرق این اصل - "کسی که نان می دهد، او فرمان می دهد" - نه همیشه کارساز است. در ابتدا مقرر نشده بود که در ازای میلیاردها دلار کمک، کشورهای آسیای مرکزی به سیاست ضد روسی و ضد چینی آمریکا بپیوندند. این قدرت ها همچنین مبالغ هنگفتی را برای توسعه منطقه سرمایه گذاری کرده اند که بسیار فراتر از "سرمایه دموکراتیک" آمریکاست.
ببينيد، به جز چند سازمان غيردولتي طرفدار آمريكا و مشتي ناسيوناليست جوان بي تجربه كه هنوز تازيانه آمريكا را در برخي كشورهاي آسياي مركزي احساس نكرده اند، حتي يك فرد باهوش حاضر به همراهي با سياست روس هراسي ایالات متحده نشده است. حتی آن "فعالان حقوق بشر"، "خبرنگاران مستقل" و "کادرهای آمریکایی" که 20 سال از پول آمریکا سود بردند و حتی پس از سقوط کابل توسط آمریکایی ها به آمریکا برده شدند، امروز از حمایت از کشور حامی خجالت می کشند. آنها همه می دانند که آمریکا افغانستان را تباه و به آن خیانت کرد. همین طالبان که هر هفته میلیون ها دلار پول نقد از آمریکا دریافت می کنند، هر روز به خود می بالند که آمریکا را شکست داده اند.
اخلاق آمریکایی با "سیاست شترمرغ" محقق می شود، از این رو به جایی نمی رسد...