ساخت این کانال با دو خطر عمده همراه است: یکی تنش های منطقه ای میان افغانستان و کشورهای همسایه آسیای مرکزی و دیگری پشتون سازی شمال از حساب پشتون های جنوب افغانستان و شمال پاکستان.

نویسنده: دکتر محمد باختریان، تحلیلگر امور افغانستان، از رهبران جنبش حق تعیین سرنوشت

در آغاز بهتر است با استفاده از رسانه ها در باره کانال قوش تیپه بدانیم.

کانال قوش تپه دشت های شمال کشور را بستر سرسبز و مناسبی می سازد برای ناقلین پشتونهای پاکستان که فاجعه بار است.

مجله بریتانیایی اکونومیست در مطلبی که روز جمعه، ۲۸ بهمن (۱۷ فوریه) منتشر کرد نوشت، کانال قوش تپه در شمال افغانستان که به‌دست طالبان در حال تکمیل شدن است، امکان دارد به درگیری‌های منطقه‌ای منجر شود.

کانال قوش تپه، حدود ۵۰ سال قبل در حاکمیت محمد داوود خان (۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷) طراحی شد، اما در این مدت به دلیل جنگ و بی ثباتی در افغانستان عملی نشد. در ۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری، طالبان که مانع بزرگی در برابر پروژه‌های اقتصادی بودند اکنون تلاش دارند این پروژه را عملی کنند.

کانال قوش تپه، آب رودخانه آمو را به بخش‌هایی از استان‌های بلخ، جوزجان و فاریاب انتقال می‌دهد که در مسیر ۲۸۵ کیلومتری این کانال، حدود ۷۰۰هزار هکتار زمین که اکنون قابل استفاده نیستند آبیاری خواهند شد.

این کانال ۱۵۰ متر عرض دارد و در ۸ متر عمق حفر می‌شود. نقطه شروع کانال قوش تپه، از شهرستان کلدار در استان بلخ آغاز شده است و با عبور از دشت‌های حیرتان، دولت‌آباد و آقچه به شهرستان اندخوی در فاریاب می‌رسد.

کار روی نهایی ساختن بخش اول این کانال که ۱۰۰ کیلومتر است جریان دارد و براساس ادعای طالبان، این بخش به زودی (ماه ژوئن سال جاری) تکمیل خواهد شد. بخش اول این کانال ۹۱ میلیون دلار هزینه برداشته است که طالبان می‌گویند از درآمد داخلی تامین می‌شود.

در پروژه ساخت این کانال حدود ۵ هزار نفر کار می‌کنند و در آن از ۳۳۰۰ قطعه ماشین آلات ساختمانی استفاده می‌شود.

براساس مطلب اکونومیست، گرمایش زمین و خشکسالی در آسیای میانه، دسترسی به آب را به یک نگرانی جدی تبدیل کرده است و حفر شدن کانالی در شمال افغانستان که ۶۵۰ متر مکعب آب را در ثانیه از رود آمو به کشتزارهای داخل افغانستان انتقال می‌دهد ممکن است منجر به درگیری‌های منطقه‌ای شود (ترکمنستان ۷۵ و ازبیکستان ۶۵% احتیاجات خود را از آب آمو تأمین می‌کنند).

با آب کانال قوش تپه دشت های شمال سرسبز خواهد شد و  بستر مناسبی  گسترده می شود برای ناقلین پشتونهای پاکستان در مناطق حاصل خیز شمال سرزمین طالبانیزه شده ما که یک فاجعه بزرگ خواهد بود.

(سنگر: سنگر: بر اساس منابع مختلف، شهرک های مدرن در دو طرف کانال ساخته و تا ۳ میلیون پشتون از مناطق جنوبی افغانستان و مناطق پختونخوا پاکستان در آنجا اسکان داده خواهند شد. اینها همان مردمی هستند که با قانون های قبیله‌ای زندگی می‌کنند و نیروی اصلی سازمان های تروریستی جهانی مانند القاعده و داعش خراسان را تشکیل می دهند. به معلومات دیگر، تروریست های خارجی نیز در این شهرک ها مستقر خواهند شد، تا یک قلمرو یا “دولت اندر دولت” تروریستی به منظور انجام حمله‌های تروریستی به آسیای مرکزی تأسیس یابد. طرح را امریکا و پاکستان سرمایه‌گذاری می‌کنند و توافقی بین آنها سال گذشته در اسلام آباد حاصل شده است).

 

 

طرحهای جلوگیری از ناقلسازی شمال

به اساس مطالعات دو نوع نگرانی در باره کانال قوش تیپه وجود دارد، یکی تنش های منطقه ای میان افغانستان و کشورهای همسایه آسیای میانه است و دوم، ناقل سازی پشتون های پاکستانی و پشتون های افغانستانی به مناطق شمال.

اکنون در میان اقوام غیر پشتون( تاجیک، هزاره و اوزبیک، ترکمن و ...‌ ) چند تا طرحواره وجود دارد، باید بررسی کنیم که کدام یک از این ها برای جلوگیری از ناقل سازی مفید و کار آمد است.

۱ - برنامه های در چارچوب افغانستان

الف. حکومت همه شمول با طالبان: این برنامه آمریکا و تقریبا کل جهان است. سیاستمداران جمهوریتی نیز برای آن دل خوش کرده اند. طرحی که تا هنوز طالبان آن را قبول نکرده اند.

پرسش: آیا برای جلوگیری از ناقل سازی مفید است؟

پاسخ: حکومت مشارکتی اگر صورت بگیرد، عینا مانند حکومت اشرف غنی احمد زی است. یعنی یک " زی" در راس آن می باشد. در حکومت کرزی و احمدزی  بیشترین ناقل سازی در هرات و حتی ولایات شمال صورت گرفت. فرستادن کوچی ها به جنگ ده نشینان سایر اقوام و از آن طریق نا امن سازی مناطق غیر پشتون خود یک برنامه بزرگ بود. پس حکومت همه شمول یک حکومت ناقل ساز است.

ب. حکومت غیر متمرکز : برنامه جبهه مقاومت ملی است. این برنامه ممکن یک نخست وزیر تاجیک و یک رئیس جمهور پشتون داشته باشد. مانند مدل فرانسه. رئیس جمهور توانایی انحلال مجلس و در نتیجه نخست وزیری را می داشته باشد. پس چندان تفاوت با حکومت همه شمول مشارکتی نخواهد داشت.

کار ویژه در برابر ناقل سازی: هیچ تفاوتی با حکومت همه شمول نخواهد داشت. رئیس جمهور پشتون با خریداری قوم فروشان سایر اقوام که کم نیستند - مانند پارلمان بیست سال جمهوریت - همه را می خرد و وزیر و وکیل بی اختیار می سازد. خود اینها برنامه های ناقل سازی را تصویب می کنند. در اخیر خود شان را نیز پشتون تاجیک شده معرفی می کنند. پس خود این حکومت ناقل ساز خواهد بود.

ج. حکومت فدرال دموکراتیک: فدرال بخواهی نخواهی در این کشور قومی- سرزمینی خواهد بود. بالفرض غالب شدن نظریه فدرال ، در ایالات فدرال پولیس خواهد داشت و ارتش یک امر ملی خواهد بود‌ با توجه به شناخت تاریخی تجربی از پشتون ها، ارتش و فرماندهی آن را در اختیار خواهند داشت.

کارویژه در برابر ناقل سازی: به نظر می رسد که حکومت فدرال به رهبری پشتون ها ، ایالات فدرال را دموکراتیک و آرام نخواهد گذاشت، بلکه برنامه های ناقل سازی خود را به زور ارتش بالای آن ها خواهد قبولاند.

۲ - برنامه های خارج از چارجوب افغانستان:

الف. حکومت متمرکز خراسان: آرمان و برنامه بر این است که اقوام خراسانی( اقوام غیر پشتون) در اتحاد با هم حکومت را به زور بگیرند مانند حکومت امیر حبیب الله کلکانی و حکومت استاد ربانی. سپس بالای کل کشور مانند حکومت های متمرکز پشتونی حکومت کنند.

کارویژه در برابر ناقل سازی: در صورت تشکیل چنین حکومتی، در گام نخست می تواند از ناقل سازی جلوگیری کند و در گام دوم پروژه ناقل سازی را بر عکس کند. یعنی اقوام دیگر را به مناطق پشتون نشین ناقل سازی کند. بدین گونه فشاری را که از ناقل سازی به مناطق دیگر صورت می گیرد، بر مناطق پشتون نشین انتقال بدهد.

ب. تشکیل حکومت مستقل پارسی زبانان و اقوام متحد آن ( کشور باختریان) :

در این صورت افغانستان به دو کشور پشتون و غیر پشتون به اساس یک نقشه ای که زور مرز های آن را مشخص خواهد کرد تشکیل خواهد شد.

کارویژه برای ناقل سازی: در این حکومت باید با حکومت پشتونی قطع ارتباط دائمی وجود داشته باشد. سد بزرگ مانند سد ذوالقرنین با ارتش قوی در برابر آنان کشیده شود. آنان با پاکستان بروند روابط و زندکی خود را شکل بدهند‌ بنابراین، این حکومت می تواند از ناقل سازی برای ابد جلوگیری کند.

پس گفتار

حقیقت این است که این برنامه ها ، فعلا همه یک آرمان است. هیچ کدام صورت حقیقی ندارند. هر کدام از یکدیگر سخت تر می نماید .
آیا راه کوتاه مدت برای جلوگیری از ناقل سازی وجود دارد؟

در این صورت شعار "چیزی که برای من نمی شود، برای هیچ کس نشود" باید در پیش گرفته شود.

در این صورت باید ، چند کار صورت بگیرد:

۱ - به اساس تکنیک های جنگ چریکی برنامه های مانند قوش تیپه باید خرابکاری صورت بگیرد. نگذارند که این برنامه ها تکمیل شوند، مانند اینکه در این پنجاه سال تکمیل نشد.

۲ - ناقلین کهنه و نو هدف گرفته شوند. آرامش شان بر همه زده شود‌. در این صورت ناقلین خود به خود مجبور به مهاجرت و عقب نشینی می شوند. مانند دوران جهاد، دوران مقاومت و اوایل دوران جمهوریت.

 


سیاست

آ‌بنه شوید !