چرا طالبان علیه هند به جهاد نمیروند؟
نویسنده: نورالله ولیزاده، تحلیلگر، مخصوص برای "سنگر"
طالبان را پاکستان ایجاد کرد و به قدرت رساند. البته به کمک غرب و عرب. دوباره وقتی طالبان با بمهای صوتی امریکا فراری و غارنشین شدند، پاکستان آنان را تحت حفاظت گرفت و از شر حملات ناتو نجات داد. بار دیگر این گروه به کمک پاکستان به قدرت رسید. رییس آی اس آی آمد برای شان کابینه ساخت تا همدیگر خود را نبلعند.
اما امروزه که پاکستان مثلا در جنگ با هند نیاز به طالبان دارد، این گروه اعلام بیطرفی کرده است. این غیر از منفعتاندیشی چیز دیگری نیست. در اینجا طالبان کاملاً براساس عقلانیت سیاسی و حکومت سکولار تصمیم میگیرد نه یک حکومت و گروه دینی و جهادی و اسلامی. اگر نفع طالبان در حمایت از پاکستان در جنگ با هند میبود، بیتردید این گروه صدها دلیل و توجیه شرعی و دینی پیدا میکردند و طلبههای مغزشویی شده را برای«جهاد» علیه هند میفرستادند. اما چون نفعی در حمایت از موضع پاکستان در جنگ با هند ندارند، اعلام بیطرفی کردهاند.
سلام ضعیف سفیر پیشین طالبان در اسلامآباد، گفت که جنگ هند و پاکستان جنگ دینی و مذهبی نیست. او همچنین گفت که پاکستان میخواهد که پشتونها را به جنگ با هند بفرستد. یعنی او به عنوان سخنگوی غیررسمی طالبان حرفش این است که طالبان نه به عنوان یک حکومت اسلامی و نه به عنوان یک حکومت قومی و پشتونی نباید وارد جنگ با هند به نفع پاکستان شوند.
هند با مقداری کمک و وعده وعید به طالبان توانست این گروه را وارد موضع بیطرفی در نزاع با پاکستان بسازد.
خطاب به ملاها و چلیها و قاریهای بیخبر از سیاست که سالها کودکی و جوانی خود را در خدمت اهداف طالبان و رهبران این گروه بودند، باید گفت که از رهبران طالبان بپرسید که مگر شما مدعی جنگ برای خدا و دین خدا نبودید؟ مگر شما نمیگفتید که ما غیر از رضای خدا هدفی نداریم و هرجا مسلمان با کافر بجنگد، بر ما واجب است که در کنار مسلمان علیه کافر بجنگیم؟ چرا و به چه منطقی نباید طالبان در کنار پاکستان علیه هند بجنگند؟ هند یک کشور کفری بر سرزمین مسلمانان حمله کرده است. پس طبق روایت طالبان باید علیه هند جنگید. هند علیه سرزمینی میجنگد که به اعتقاد طالبان مهد گسترش جهاد است و ملت مسلمان افغانستان را کمک کرده است که از اشغال دو نیروی اشغالگر کفری آزاد شود. مگر چنین سرزمینی سزاوار حمایت نیست؟
البته این سوالها در باره روابط گرم طالبان با چین و روسیه به عنوان دو کشور و قدرت کفری نیز مطرح است. طالبان با چین و روسیه روابط گرم دارند و برای جلب حمایت این دو کشور هرچه در توان دارند به خرچ میدهند. این در حالی است که بسیاری از رهبران طالبان بازماندههای جهادی هستند که علیه روسها انجام شد. چگونه شد که روسیه دیروز دشمن و جنگ علیه آن جهاد دینی بود و اما امروز طالبان به داشتن روابط با آن افتخار میکنند؟ چین کشوری است که ظالمانهترین سیاست را در قبال مسلمانان آیغور به کار میگیرد و از نسلکشی گرفته تا تغییر اجباری دین و مذهب و تا انواع مظالم دیگر را در حق آنان روا میدارد. اما طالبان امروزه چین را به شراکت و همکاری دعوت میکند و لاف همکاری با چین را در هر مجلس میزنند.
باید گفت که سیاست اصلی در دست پشتونیستهای یا به قول همان خلقیهای طالبان است. این سیاستهایی که طالبان در روابط منطقهای به کار میگیرند، تراوش ذهنی چند ملای بی خبر نیست. این سیاست پشتونیستها است. آنانی که پنج دهه اخیر هم هند را دوشیدند و هم پاکستان را. همین حالا طالبان خود را به دو دسته تقسیم کردهاند. ملایعقوب از هند دستور میگیرد و حقانی و دیگرانش از پاکستان. هم با این هستند و هم با آن. نه با این هستند و نه با آن. طوری که گفته شد، اگر سیاست اصلی دست طالبان دینمدار و اسلامگرا باشد، باید بیدرنگ به حمایت پاکستان اعلام موضع میکردند.
من بارها گفتهام که طالبان از سه ایزم(پشتونیزم، اسلامیزم و امپریالیزم) تشکیل شدهاند. این سه ایزم گاهی منجر به اصطلاک در درون طالبان میشود و گاهی هم باعث میشود که هر ضلع طالبان با هر جناح قدرت بیرونی روابط برقرار کند و نوعی توازن به وجود آید و هر قدرت بیرونی خود را ارضا شده در روابط خود با طالبان احساس کند.
اما انگار به قول ایرانیها«خِنگترین» ضلع در میان طالبان همین ضلع اسلامیستها هستند. اینها مثلا هیچ صدایی در برابر پشتونیستها بلند نمیکنند که چرا در جنگ میان یک کشور اسلامی و کفری، اعلام بیطرفی شود؟ من معتقدم که به تدریج ضلع پشتونیستی طالبان اضلاع دیگر را از صحنه بدر میکند و در نهایت آنچه از طالبان باقی خواهد ماند همان هسته مرکزی است که همان پشتونیزم-فاشیزم است. نشانههای زیادی از حرکت طالبان به سمت سیاستهای پشتونیستی وجود دارد. حرکتی که جناح اسلامگرا یا کاری نکرده یا کاری کرده نتوانسته است.
بار باری حمید خراسانی در باره اینکه خلقیها در پشت صحنه تصمیمگیرنده اصلی در میان طالبان هستند، صدا بلند کرده اما خراسانی به نظر میرسد تنها است و طالبان هم با نادیده گرفتن شکایتها و اعتراضات او، تاثیر کلام وی را از بین بردهاند. انگار او حرف مفت میزند.