یکی از دانشمندان طالبان* ادعا می کند که خداوند دو گوسفند را برای جلال الدین حقانی، پدر سراج الدین حقانی، و یک گوسفند را برای حضرت ابراهیم علیه السلام، معمار کعبه موشرفه فرستاد.
نویسنده: فرید احمد
عبدالحمید حماسی معروف به "متفکر" و "تئوریسین" طالبان مدت هاست که به "خبرساز" این حرکت تبدیل شده است. وی پیش از این گفته بود که نام لوگر (ولایت در افغانستان) در قرآن آمده است.
اما گفته بعدی او را می توان " ادعای اداهای وی" نامید. او این بار جلال الدین حقانی، موسس شبکه حقانی و پدر سراج الدین حقانی، وزیر داخله و رهبر فعلی شبکه حقانی را به یاوه گویی های خود می کشاند.
او می گوید:
"حقانی صاحب گفت وقتی نماز می خواندم و با خود گفتم: خدایا, امروز به مجاهدانم چه غذایی بدهم؟ به چه دری بزنم؟ وقتی به این فکر می کردم، صدایی از آسمان آمد که می گفت: هی جلال الدین حقانی, برو آن جا، چیزی آنجاست و برای مجاهدین بیاور. (جلال الدین حقانی) گفت: چون به آنجا رفتم دیدم دو گوسفند ذبح شده است. پوستشان هم جدا شده بود! به خدا قسم هیچ رد پای انسانی در برف آن منطقه نبود."
وقتی حماسی روایت میکند، حضار به دو صورت واکنش نشان میدهند: برخی آه، ناله و گریه میکنند که به نظر میرسد تحت تأثیر "هقیقت" داشتن قصه است. برخی با تعجب به او گوش می دهند و چیزی نمی گویند.
اما این دو واکنش نشان دهنده دو نوع طالبان است. یکی زندگی در دوران سردرگمی و قدیم میکند و ظاهراً اکنون در حال تعیین سرنوشت افغانستان است و دیگری که اصلاً حرف و کر گروه اول را نمی فهمد. دانشمندانی مانند حماسی هنوز هم بر این باورند که مردم احمق هستند و او را باور می کنند، به ویژه در چنین چرندیات یا نمونه ای برجسته از جنون ناتمام آنها.
اما من نمی دانم که طالبان با چنین داستان های تخیلی چه می خواهند بگویند؟
ظاهراً اگر جلالالدین حقانی زمینی بود و گهوارهاش مانند هر شخص دیگری از بهشت نمیآمد، خداوند با او صحبت نمیکرد، حتی اگر تعادل روحی و روانی خود را در نماز حفظ میکرد. حداقل در هنگام نماز نمی توان از خدا بخواهد که برای سربازان غذا نازل کند.
اما چه کسی این سخنان را باور می کند که حقانی بدون غذا بود یا در میدان جنگ جاهایی بود که چیزی برای خوردن نبود؟ یک انسان تا چه اندازه می تواند مورد رضایت خدا باشد، وقتی مثل حقانی تمام عمرش نه این که زندگی کرده است، بلکه در دریای بزرگ کمک های آمریکا و اعراب شناور بوده و کارش فقط به انجام دستورات سرویس های اطلاعاتی خارجی محدود بوده است؟ میراثی که او برای مردم مظلوم افغانستان به جای گذاشت، شبکه حقانی* است که 30 سال جز ترور و وحشت چیزی به بار نیاورد و اکنون بزرگترین مشکل افغانستان با "متفکران" و "نظریه پردازان" مانند حماسی است که میخواهند بازهم کشور را به تاریکی قرون وسطی بازگشت دهند.
موسی ظفر طنزپرداز به درستی خاطرنشان کرد که حماسی جلال الدین حقانی را بالاتر از حضرت ابراهیم (ع) قرار داد زیرا خداوند به ابراهیم (ع) یک گوسفند زنده با پوست و شکمبه و روده داد, ولی به حقانی دو گوسفند کامل, آن هم سربُریده، پوستکنده و حلال و پاک، تا حقانی در خوردنش رنجی نبیند.
حماسی آگاهانه یا ناآگاهانه مدعی است که مرتبه حقانی نزد خداوند از ابراهیم (ع), معمار کعبه موشرفه و جد پیامبران الهی بالاتر است. از سوی دیگر "لا نبی بعدی" - «لا نبی بعد از محمد», خداوند صدها سال برای مردم وحی نفرستاده است و عجیب است که با حقانی صحبت کرده است و افغانستان نمی داند که اگرچه او یک پیامبر نیست، اما "اولیا" بود - بنیانگذار خطرناک ترین سازمان تروریستی.
حماسی حقانی را برگزیده خداوند نشان می دهد و بی جهت نیست که پسرش - سراج الدین، خود را خلیفه، جانشین پیامبر و رهبر امت اسلامی می خواند. آیا این واقعیت نیست که او برای خلافت می جنگد؟ اما مشخص نیست که او با چه کسی - با داعش*، القاعده* یا طالبان، سازمان هایی که اکنون کاملاً تحت کنترل او هستند، آن را بسازد؟
اگر اینطور نیست، عبدالحمید حماسی را یا جن زده است یا خدا.
* این سازمان به دلیل فعالیت های تروریستی تحت تحریم های سازمان ملل است