از اسلام کشور های عربی تا اسلام افغانستان، تفاوت از کجا تا کجا؟
نویسنده: احمد سعیدی، تحلیلگر امور افغانستان و منطقه (سوئیس)، مخصوص برای "سنگر"
تضادهایی که نهتنها مایهی رنج و سردرگمی مسلمانان شده، بلکه نشاندهندهی استفاده ابزاری از دین اسلام برای اهداف سیاسی و حفظ قدرت است. این تناقضها در اجرای احکام دینی، مرا با درد، اندوه و اشک وادار به نوشتن این سطور کرد، یقین دارم انسان های با وجدان، با شرف و کسانیکه مسلمان واقعی اند این سطور را با دقت خواهند خواند.
در حالیکه طالبان در افغانستان با حمایت قطر، به قدرت رسیدند و مطابق فرمایش امیر قطر فرامین سختگیرانهای صادر کردهاند و زنان را به پوشیدن برقع وادار کرده اند در کشورهای دیگر اسلامی مانند عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، اسلام به گونهای کاملاً متفاوت تفسیر و اجرا میشود، بخصوص به پیشواز استقبال آقای ترامپ،
خانم امیر قطر با تمام مرد های کفر و مسلمان دست میدهد و هیچ نوع حجاب را مراعات نمیکند.
برایم خیلی دلچسپ بود که در کشور های عربی مرد هایشان حجاب را مراعات کرده اند ولی زن هایشان هیچ نوع حجاب اسلامی را مراعات نکرده بودند.
برای نمونه، در جریان سفر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به کشور های عربی مراسمهای رسمی استقبال در امارات و قطر با حضور زنان برگزار شد. در امارات، زنان در کنار مردان در رقص سنتی «العیاله» مو های خود را تکان میدادند و شرکت داشتند، و در قطر، زنان بدون حجاب سنتی بخصوص خانم امیر قطر در کنار مقامات مرد حاضر شدند و با ترامپ و سایر مردان بیگانه کفر دست دادند. این در حالی است که در افغانستان، زنان حتی از حضور در سادهترین فعالیتهای عمومی نیز محروماند.
اما در سرزمین من یعنی افغانستان عزیز:
زنان نهتنها از حق تحصیل و کار محروم شدهاند، بلکه حتی اجازهی خروج از خانه بدون محرم را ندارند. این محدودیتها سبب افزایش خشونتهای خانوادگی و فشارهای شدید روانی بر زنان شده است.
من نمیدانم که واقعاً چه کسی اسلام واقعی را میشناسد، در حالیکه عرب ها خود را پیشوای کشور های اسلامی میگویند چه کسی گمراه است و چه کسی در راه هدایت و خدا پرستی گام بر میدارد چه کسی ذهن بسیاری از مسلمانان را درگیر کرده است. ما نمیدانیم کی مسلمان است کی کافر...
وقتی در عربستان سعودی رقص و آوازخوانی جنیفر لوپز «اسلامی» تلقی میشود و در افغانستان، آموزش دختران «ضد اسلام» شمرده میشود، باید بپرسیم: این کدام نسخهی اسلام است که با طعم مشروب عربی میآمیزد و با خون مردم افغانستان «حراست» میگردد؟
زنان با رقص موی از دونالد ترامپ در کشوری استقبال میکنند که اگر زنان بومی بخواهند موی خود را بدون اجازهی شوهر تکان دهند، ممکن است به جرم فساد اخلاقی به سختی مجازات شوند.
قطر، با آن قُطر کوچک اما پرقدرت، زمانی که میزبان بازیهای المپیک بود، تمام ابزار لهو و لعب را از نوشیدنیهای الکلی گرفته تا کلپهای رقص شبانه مهیا کرد. اما هیچ کدام از اینها ضد اسلام تلقی نشد، چون مهمانان خارجی بودند و اعراب باور دارند که خداوند مهمان را دوست دارد.
همین شیخها، با تسبیحهای الماسی، پنجاه سال است که مردم افغانستان را به بهانهی دفاع از اسلام، به قربانگاه میفرستند. از مدارس دینی پاکستان گرفته تا اهدای چکهای میلیوندالری امضا شده برای پرورش جنگجویان میفرستند این است اسلام که پیروانی دارد.
شاید روزی برسد که این معادله وارونه شود اما فعلاً، یکی آواز میخواند، یکی میمیرد. یکی نان و دیگری خون میخورد و خون میگرید. یکی در ویلا با منظرهی دریا عبادت میکند و دیگری زیر آسمان بیستاره، با تن خونین، فاتحهی خودش را زمزمه میکند.
نتیجهگیری
این تناقضها در تفسیر و اجرای شریعت اسلامی نشان میدهد که احکام دینی در بسیاری از موارد بهصورت گزینشی، بخاطر تحفظ قدرت و بر اساس منافع سیاسی اعمال میشوند، نه بر مبنای قرآن و حدیث. در حالیکه در یک کشور اسلامی، حجاب امری اختیاری است و حتی رقص و استقبال گرم از رهبران غربی امری رایج است، رقصی را که دونالد ترامپ در امارات متحده عربی دید در هیچ کشور غربی و یهودی ندیده بود ولی در کشور دیگری بنام افغانستان همان زنان با زور و اجبار محدود میشوند، لت و کوب میشوند و حتی دره میخورند.
این رفتارهای دوگانه، نهتنها به اصل دین و شریعت آسیب میزنند، بلکه باعث بیاعتمادی و سردرگمی در میان مسلمانان نیز میشوند.
کسانی که مسلمان حقیقی هستند، خود از این نوشتهی من قضاوت خواهند کرد و خواهند دانست که چه کسانی گمراه اند و از نام دین اسلام بهرهبرداری سیاسی میکنند و اسلام عزیز را آله دست خود قرار میدهند.