چرا افغان ها (پشتون ها) یکی از عقب مانده ترین مردمان جهان هستند؟
نویسنده: دکتر فرید یونس، استاد مردم شناسی فرهنگی خاورمیانه و فلسفه اسلامی، بنیانگذار و مبتکر دموکراسی اسلامی (کالیفرنیا، آمریکا)، عضو شورای مشورتی “سنگر”
بعد از اشغال افغانستان توسط روسيه شوروي اين مسايل بالا شد زيرا همان طلسم اجتماعي را مردم افغانستان ديگر قبول نكردند. قبل از جهاد با همين واژه افغان و افغانيت و غيرت و ناموس و غيره خو گرفته بودند و واكنش نشان نمي دادند و اما اين روند بعد از جهاد مطلق تغيير كرد. مردم هجرت كردند، جهان ديده شدند و ديگر نخواستند همان وضع اجتماعي را قبول كنند. نهاد ها تاسيس شد، ايده هاي جديد تبارز كرد و مردم بيدار شدند و از خود سوال كردند كه چرا من در قرن بيست و يكم در اقليت باشم؟
من از خود سوال كردم كه همسرم فوزيه يونس از من چه كمي و كمبودي دارد كه من او را پايين تر از خود بيبينم و يا او هميشه به فرمان من باشد ؟ تحقيقات افغانستان از تاريخ تا جامعه شناسي و زبان شناسي حتي دين اسلام و غيره درين چهل سال سر دست گرفته شد. حتي اشتباهات كه در معني قرآن بود بر ملا شد كه قبل از جهاد هرگز كسي فكر نميكرد.
حالا بياييد كه از نگاه زبانشناسي، حقوق بين المللي و انترپولوژي افغانستان ، اين موضوع را كه هر روز جنگ اســت فلان كس افغان نيست و او را تف لعنت مي كنند درست علمي بررسي كنيم.
اول نام و نقشه افغانستان: از تاريخ آموختيم كه نام افغانستان و نقشه افغانستان توسط قوه هاي استعماري مخصوص انگليس ها گذاشته شده نه اينكه توسط مردم طرح شده باشد. آيا همين واژه استعماري را به نام افغانستان قبول داري چرا ني و اما اجازه بده به آنهايكه طرح استعماري را قبول ندارند يك انتخاب داشته باشند، اگر به آزادي و كرامت انساني اعتقاد داري.
از نگاه انتروپولوژي ما بيست و سه قوم داريم و اين همه شهروندان شريف يك كشور هستند به نام افغانستان. آيا اين همه مردم در قرن بيست و يكم حقوق مساوي نداشته باشند؟
ما سه زبان عمده داريم فارسي كه زبان منطقه اســت و تنها از افغانستان نيست، پشتو و زبان اوزبيكي. چرا اين سه زبان مساويانه برخورد نمي شود؟ آيا اين يك روش عادلانه اســت ؟ ما ٢٣ قوم داريم پس چرا سرود ملي كشور به زبان پشتو است ؟ ديگر اقوام از پشتون ها چه كمي و كمبودي دارند ؟ آيا اين عدالت اســت؟ چرا افغانستان مانند سويس كه سه زبان رسمي دارد ما سه زبان رسمي نداشته باشبم.
از نگاه حقوق بين المللي: زمانيكه مردم افغانستان هجرت كردند چندي بعد در آن كشور كه مقيم شدند تابعيت حاصل كردند . معني اين سخن اين اســت كه ديگر تابعيت افغانستان را ندارند و در محكمه رفتنند و به دولت جديد حلف وفاداري ياد كردند. و آنهايكه خواستند دو تابعيت داشته باشند چرا ني؟ اما ما اين حق را نداريم كه يك شهروند افغانستان تابعيت جديد گرفته و سر از او فشار بياوريم كه ني افغان باش . از نگاه حقوق بين المللي من ديگر تابعيت افغانستان را ندارم، مشكل شما چيست؟
دكتر مفيد كه به زبان و واژه شناسي افغانستان تسلط دارد طي يك تحقيق مفصل ثابت كرد كه افغان مترادف واژه پشتون است. ما بايد علمي موضوع را بررسي كنيم. وقتي يك شهروند افغانستان تابعيت خود را ترك كرده و پشتون هم نيست آيا ما اين حق را داريم كه سر اين شخص تحميل كنيم كه ني تو افغان هستي در حاليكه او يا اوزبيك اســت يا هزاره.
شهروندان يك كشور به نام كشور شان شناسايي مي شوند. مثلا ايران = ايراني؛ پاكستان = پاكستاني، آلمان = آلماني و افغانستان = أفغانستاني. پس چرا مردم شاخ مي كشند وقتي أفغانستاني مي شنوند؟
از نگاه دموگرافي يا آمار نفوس هيچ قوم در افغانستان در اكثريت نيست. احصائيه دقيق كشور تا امروز در دست نيست. اينكه درين صد سال مردم مغز شويي شده كه پشتون ها در اكثريت هستند تحقيقات علمي شهادت نميدهد. حالا فرض كنيم كه پشتون ها در اكثريت اما افغانستان ٩٩ در صد مسلمان اســت و وقتي ٩٩ در صد كلمه گوي باشد موضوع اكثريت و اقليت مطلق از بين مي رود زيرا قرآن مردم را به تقوي مي شناسد نه پيوند قومي.
آنانيكه خود را افغان نمي گويند براي اين اســت كه فرهنگ افغانها واقعا قومي و قبيله اســت. طور مثال يك زن شوهرش فوت مي كند فورا او را بدون اجازه اش به برادر متوفي نكاح مي كنند. آيا عدالت اسلام همين اســت؟ يا زير عنوان فرهنگ قبيلوي (زر، زن و زمين )، زمين هاي مردم را به زور غصب مي كنند، اي كاش تنها از زمين خود دفاع كنند و زن ها را در خانه كردند به نام واژه غير مدني و غير اخلاقي ناموس زن صداي خود را كشيده نمي تواند. در حاليكه زن ناموس مرد نيست زيرا اگر خوش نباشد حق دارد طلاق بخواهد و بعد از عده شوهر ديگر بگيرد.
امروز جهان، جهان علم و معرفت اســت، جهان حقوق مساوي مدني اســت و جهان هماهنگي فرهنگ هاست و اما در افغانستان بايد يك فرهنگ باشد: افغانيت كه به جزء تعصب و تبعيض و تنگ نظري چيزي نيست.
نتيجه اينكه:
افغانها مردم قومي و قبائلي هستند
افغانها هرگز نمي خواهند مدني شوند
افغانها هميشه از زور و تعدي كار ميگيرند نه مصالحه و مذاكره
افغانها به علم علاقه ندارند
افغانها ننگ و ناموس و غيرت افغاني را كه انگاشت هاي قبيله يي اســت بالاتر از اسلام و مدنيت انساني مي بينند
افغانها به تساوي حقوق بين افراد جامعه اعتقاد ندارند
افعالها مخالف تاريخ باستان هستند و از همين سبب مجسمه بزرگ بودا را به توپ پرآندند
افغانها ديگر اقوام كشور را برابر به خود نمي دانند و از همين سبب ما اكثريت و اقليت داريم
افغانها نظر به معيار هاي بين المللي از عقب مانده ترين مردم جهان اســت.