چرا عمران خان در بازی قدرت به سرنوشت نوازشریف، خانواده بوتو و آقاسی نخست وزیران قبلی گرفتار شد؟
نویسنده: محمد قادر مصباح، کارشناس مسائل منطقه، مخصوص برای "سنگر"
حزب تحریک انصاف پاکستان که در سال ۱۹۹۶ به ابتکار کاپیتان کرکیت تیم ملی پاکستان آقای خان تاسیس شد توانست تعادل قوای سیاسی دو حزبی مسلم لیگ و عوام پارتی یا همان حزب مردم را بهم بزند و خود به چانه زنی کنترول قدرت و یا تقسیم سیاسی کیک قدرت برسد. از این جهت حزب سیاسی او توانست جایگاه پایه سوم برای اقتدار پاکستان به شمار برود، کاری که در بسیاری از کشورها تا هنوز ساختارمند نشده است.
قدرت بازی سیاسی یک سازمان چه در برنامههای نمایشی و چه در برنامههای عملی ظهور و بروزی دارد، که به خوبی از شعارها و بیانیهها به مخاطب منتقل میشود. آقای خان وقتی حزب انصاف را ساخته بود، گفته بود، که حزبش از ایجاد یک دولت رفاه، آموزش، سلامتی و اشتغال، آزادی بیان، حذف مالیات و محو تبعیض دینی پشتیبانی میکند. و نیز گفته بود، تنها حزبی است که خویشاوند سالاری را نمی پذیرد. به زودی این عبارات و اهداف جایی پای در تفکر مردم پاکستان یافت و عملاً به یک خیزیش عمومی فکری مبدّل شد و در انتخاباتهای گذشته این شور به اثبات رسید.
حال چرا عمران خان در بازی قدرت به سرنوشت نوازشریف، خانواده بوتو و آقاسی نخست وزیران قبلی گرفتار شد؟
پاکستان به لحاظ ساختار سیاسی و بازی های منطقهای یکی از مهمترین مرکز تنیش و بحران پس از استقلال خود تلقی میشد. اما منازعه بر سر منطقه کشمیر با هندوستان، دخالت در رویداد جدایی و استقلال بنگلادش، جنگ ۴۵ ساله افغانستان، موضوع برخورد خشونت آمیز با خود مختاری بلوچ ها، طرح تبعیض سیستماتیک با اقلیتهای مذهبی و ایالتی از جمله عوامل بی ثباتی داخلی را در دوره های طولانی بعد از ۱۹۴۷ پشت سر گذاشت. امکان هر لحظه فروپاشی آن جدی و جدی تر میشد، ولی به دلیل خوش شانسی و نزدیکی به لردها، کنت ها و پادشاهی انگلیس و سرمایهداران امریکا دولتمردان پاکستان توانستند از منابع سرشار مالی، مشورتی، استخباراتی و تسلیهاتی خود را حفظ کنند و پاکستان از هم نپاشد و همچنان به بزرگترین بازیگر منطقهای تبدل شود.
جنگهای نییابتی به مدد پول سرشار پطرو دالر عربستان سعودی، مشاورههای فنی و مسلکی کشورهای غربی با استخدام افراطی های منطقهای و گروههای جهادگر اسلام سیاسی استعداد خود را برای میدان جدید بازی باز کرد.
پاکستان، که خود خیلی جوان و تازتعسیس بود، با الهام از سیاست آسیایی غرب توانست رویکرد بعد ۱۹۴۵ غرب را درک کند. با ختم جنگ جهانی دوم، که اروپا طعمههای چرب قابل هضم برای اتّحاد شوروی و امریکا شده بود، ابتکار خود را با اینها پیوندیافته تلقّی کرد و همراهیش را با سیاست مبارزه با کمونیزم، تروریزم و مواد مخدِّر اعلان کرد.
پاکستان با این هدف وفاداری به غرب، بخصوص امریکا، کمک کرد، که حریف توسعهطلب روسی آنها را در میدان افغانستان بطلبد و پشتش را به خاک بمالد. امریکا به کمک پاکستان، از یک طرف، انتقام توسعهطلبی روسیه به اروپا را جبران کرد و از جانب دیگر، از شکست جنگ ویتنام و کره شمالی بنوعی انتقام گرفت. دولت مردان پاکستان با اشاره انگلیس وارد دورهای شدند، که برای مهار کمونیزم کارآمدتر و موجه تر وانمود شود و تا امروز از دود کنده نیم سوخته محصول غرب استفاده میکنند.
آقای خان با حزب تحریک انصاف درست وقتی وارد فضای سیاسی این کشور شد، که جنگ سرد با ازهمپاشی اتحاد جماهیر شوروی ختم شده بود. آن زمان گرایش به یک جانبه گرایی در محوریت امریکا حرف اول را میزد و دیگر قدرتی وجود نداشت تا با صنعت، انباشت پول، تکنالوژی و فناوری امریکا رقابت کند.
از این حیث دولت مردان پاکستان با درک وضعیت حاکم بر سیاست جهان تنها میتوانستند از این منظر شریک قابل توجهی برای غرب با کارت امریکایی بوده باشند، تضمین حمایت از ایجاد تأسیسات اتمی خود را بنیان بگذارند و روحیه هندوستان هراسی علیه هندوستان را، که دارای تأسیسات اتمی بود، در دل تک - تک شهروندان پاکستان بکارد و به جهان غرب، بخصوص امریکا این پیام را واضح بسازد، که پاکستان بدون داشتن بمب اتم، به سان موش رهاشده در شبه قاره پر از گربههای تیزدندان است. از این لحاظ پاکستان در مقطعی از تاریخ خود به کمک مشاورین انگلیسی خود توانسته بود بازی منطقی را با کارت های ظفرمند به پیش ببرد و توجه جهان غرب را به خود معطوف بدارد.
ولی سیر تحوّلات چنان شتابان پیش رفت، که اژدهای زرد در پیکین بیدار شد و خرس قطبی نیز در مسکو خمیازه کشید. هر دو جهان تک قطبی را به چندصدایی دعوت کردند و یک جانبه گرایی را مخالف منشور ملل متحد و شورای امنیت این سازمان تلقی نمودند. لشکر کشی های عراق، افغانستان، لیبی، یوگسلاوی، یمن، سوریه و اوکراین را به رخ امریکا و غرب کشیدند. گروه ۲۰ در بالی، سازمان همکاری های شانگهای، بریکس، ناتو و اورآسیا و آ سه آن در قالب برنامه های کلان اقتصادی، سیاسی و امنیتی سر براورد و آقای خان دقیقاً یک روز قبل از عملیات ویژه روسیه به اوکراین دستان ولاديمير پوتین، رئیس جمهور روسیه را فشار داده بود، که موجب خشم و قهر مقام های غربی، بخصوص، امریکای ها شد.
این همزمان با طرح “یک کمربند و یک جاده ” چین با باز شدن دهلیزهای دریایی ، هوایی و زمینی پاکستان و قراردادهای بلند مدت اسلام آباد و پکن دوچند گردید و سبب شد، که سناریوهای جدیدی در پاکستان به وجود بیاید و مثل تارهای عنکبوت در بدنه سیاست، امنیت و اقتصاد تنیده شود.
بازی با کارت سرخ آقای خان را در این وضعیت گرگ و میش باطل میکند و ممکن طومار بازی سیاسی را به گونه دیگری رقم بزند. احتمالاً امریکا به بهانه حفاظت و نگهداری از تضمینات تأسیسات اتمی پاکستان راهی منطقه شود و در تعهد نانوشته به مصادره آنها مبادرت کند تا از دستبورد گروه های هراسفگن و افراطی دور شود.