تنها عدالت براي مخلوق خداست زيرا قرآن گفت رب العالمين نه گفته كه رب المسلمين.
نویسنده: دکتر فرید یونس، استاد مردم شناسی فرهنگی خاورمیانه و فلسفه اسلامی، بنیانگذار و مبتکر دموکراسی اسلامی (کالیفرنیا، آمریکا)، عضو شورای مشورتی “سنگر”
اول اينكه نه زير عنوان فدراليزم اما زير عنوان اختيار داري در تركيه عثماني شش صد سال همين نوع حكومت وجود داشته اســت كه استان ها حكام خود را داشتند ، و خود مختار عمل ميكردند. يعني يك موضوع نو نيست.
فدراليزم چالش هاي خود را در جهان امروز دارد. بررگترين چالش فدراليزم در جهان امروز تامين عدالت اســت كه ناكام مانده اســت. در كشور هاي غربي به شمول آلمان و امريكا و آسياييي مانند هندوستان عدالت تامين نشده اســت.
در افغانستان ايده فدراليزم بر عليه قوم پشتون است كه تسلط سياسي را زياد تر از دو صد سال در دست داشتند و دارند. يعني تك قومي بودن افغانستان از نگاه انتروپولوژي باعث بروز ايده فدراليزم شده اســت نه اينكه افغانستان آماده فدراليزم باشد. با اينكه پشتون ها قدرت سياسي را در دست داشتند اما بر عليه قوم خود به خاطر شاخچه هاي مختلف قومي مانند غلزايي و دراني ظلم كرده اند و حتي قوم خود را ناديده گرفتند. فقط دوست دارند در قدرت باشند و بس. اولاد و برادر و عمو و اعضاي خانواده خود را به خاطر قدرت از بين بردند به شمول داود خان كه ظاهر شاه را از قدرت انداخت و تا امروز افغانستان به حال نمي آيد.
از نگاه جامعه شناسي، فدراليزم دو پيش نياز دارد كه افغانستان ندارد.
اول قواي عسكري قوي كه افغانستان ندارد.
دوم صنعت و سرمايه كه افغانستان ندارد. كشور هاي غربي و شرقي كه صاحب فدراليزم هستند اقلا يكي ازين دو پيش نياز را دارند.
چالش ديگر فدراليزم در يك كشور عقب مانده مانند افغانستان لابي گري قومي اســت . در نظام فدرال همه اقوام به شكل مساوي در قدرت در داخل پايتخت سهيم هستند. درين جاست كه اگر يك قوم براي منافع خود لابي گري كند كه اين حق را دارد بازهم عدالت تامين نمي شود چنانچه يهودان در امريكا براي منافع يهود و اسراييل لابي مي كنند و همه كشور را هم در امريكا و هم آلمان به گروگان گرفته اند. يعني دو كشور مقتدر اقتصادي غربي.
به تشبث من از اول جون سال گذشته همراي چند تن از دوستان به شمول دكتر مفيد كوشش داريم كه قانون اساسي اسلامي فدرالي افغانستان را بنويسيم. درين فدراليزم. عدالت تام حكغرماست كه در ديگر نظام هاي فدرالي دنيا مطرح نيست. بايد بدانيم كه نظام هاي سياسي به شمول دموكراسي تنها حقوق مردم و يا راي دادن براي يك شخص نيست بلكه يك فرهنگ اســت. از نگاه جامعه شناسي دو چيز در دموكراسي وجود ندارد : اخلاق و عدالت امروز در نظام فدرالي امريكا تنها سرمايه دار صدا دارد و بس. با آمدن ترمپ در امريكا يك محشر است.
در نظام فدرالي هندوستان نه تنها كه كاست سيستم اســت و مردم قشر پايين با قشر طبقاتي ديگر ازدواج كرده نمي تواند، بر عليه مسلمانان شديد تبعيض صورت ميگيرد. در آلمان يك دختر يا زن بعد از ٩ شب در ايستگاه قطار آهن خود فروشي مي كند. پس مي بينيم كه نه دموكراسي كار را حل كرده و نه فدراليزم. اما فدراليزم اسلامي كه بايد عدالت تام حكمفرما باشد اولين بار اســت كه نوشته مي شود و ما كوشش مي كنيم كه زود تر آنرا تمام كنيم. در فدراليزم اسلامي نه تنها ولايات اختيار دار اســت در عين زمان اقتصاد به شكل عادلانه طرح ريزي مي شود كه نه كسي خود فروشي كند و نه تنها سرمايه داران در قدرت باشند زيرا نظام شهروندي اسلامي مطرح اســت كه همه مخلوق خدا ، مسلمان و غير مسلمان از عدالت برخوردار باشد.
كوشش مي كنم كه اين قانون اساسي اسلامي فدرالي افغانستان به ده زبان يعني سه زبان ملي كشور فارسي، پشتو و اوزبيكي و شش زبان ملل متحد يعني عربي ، انگليسي، فرانسوي، روسي، چيني، و اسپانوي و همچنان به خاطر اهميت اقتصادي آلمان و مهاجرين افغانستان در آلمان به آلماني ترجمه شود. چون اين قانون اساسي هرگز در جهان وجود ندارد و نوشته نشده اســت تقليد از ديگران نيست. درين قانون اساسي اسلامي شيعه و سني و اكثريت و اقليت و زن و مرد و مسلمان و غير مسلمان نيست . تنها عدالت براي مخلوق خداست زيرا قرآن گفت رب العالمين نه گفته كه رب المسلمين.