خبر روز

 مصاحبه ويژه با جناب عبدالعلی فايق، يكي از مجريان و ايجاد كننده گان “ایالات متحده خراسان”

مصاحب: فردوس نظام

چندی قبل یک گروه نظامی دیگر به نام رزمندگان خراسان بخش نظامي “ایالات متّحدة خراسان” اعلان موجوديت كرد. امّا آقاي فايق می‌گوید، این گروه نظامی ارتش“ایالات متّحدة خراسان” است و بخش نظامي دولت سایه ما است، که قلمرو خراسان (افغانستان) کنونی را دربر می‌گیرد. در این باره که آقاي عبدالعلي فايق کیست و ایالات متّحدة خراسان چیست، از زبان خودايشان می‌خوانیم:

- من، عبدالعلی فايق، از پنجشیرم، تاجیکم، فارسی‌زبانم و خراسانیم. مکتب را در شهر كهنه کابل خوانده، مدرسة ابوحنیفه را ختم کردم و بعداً رهسپار لیبیاشدم. در لیبیا كار شناسي (لسانس) خود را در دراسات اسلامي و زبان عربي گرفتم. رشتة من دین بوده، اسلام شناس هستم. ده پاره قرآن شریف را حفظ کرده‌ام. سال 2001 از طرابلس ، پایتخت لیبیابه لندن آمده، کار و تحصیل را ادامه‌ دادم. سال 2009 به دانشگاه کنگستون داخل شده، کارشناسی دوّم ام را از این دانشگاه گرفتم. کارشناسی ارشد(ماستري) ام را در رشتة سیاست از دانشگاه لندن گرفتم. سال گذشته (2021) دانشگاه آکسفارد را در بخش کارافرینی و مدريت به اتمام رسانیدم. قرار بود، امسال به دانشگاه هارفارد (Harvard) داخل شوم و قبول هم شده بودم, امّا آمدن طالبان به خراسان، مرا وادار کرد، که تمام نقشه‌های زندگیم را تغییر دهم . ایالات متّحدة خراسان را با تاجیک ها، ازبک ها و هزاره‌ها ایجاد کردیم.

-ایالات متّحدة خراسان چیست و رزمندگانش برای چه اهدافی می‌جنگند؟

- ما حکومت تبعید را ساختیم زير عنوان نام ایالات متّحدة خراسان، که رزمندگان ما بخش نظامی این حکومت هستند. در خراسان برای تأمین عدالت از دو گزینه باید کار گرفت: قلم و تفنگ. چون ما 21 سال کارهای مدنی، فرهنگسالاری، دیوانسالاری، ذهنییت سازی و کلیشه سازی کردیم، ولي شوربختانه، آنها نتیجه نداد. یک تبار خیلی وحشی، با نام طالبان کابل را در پنج روز تصاحب کردند. اگر ما خواسته باشیم، که مردم‌سالاری را در خراسان پیاده کنیم، آن با زور تفنگ خواهد آمد. ما برنامه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره را تنظیم کرده‌ایم. در برابر اینها بخش نظامی و استخباراتی خود را در چهار استان خراسان ایجاد کرده، کارهای عملی را شروع نمودیم.

-تا حال چه فعالیّت نظامی انجام داده‌اید؟

-بخش نظامی ایالات متّحدة خراسان دقیقاً برای پشتیبانی از جبهة مقاومت ملّی ایجاد شده است. ما از آنها هستیم، آنها از ما. بلی، یک حمله داشتیم. زمانی، که این تبارگراها، تمدّن گریز ها، کتاب سوزها و این وحشیهای قرن از هفت منطقه داخل پنجشیر شدند، رزمندگان ما از پشت آنها فیرهای هوایی كردند، تا آنها را به شکل روانی زمين گير كرده باشيم و برای آنها نشان دهیم، که ما وجود فزيكي داریم.

-برای جنگ مهمات و امکانات لازم است. رزمندان شما از کجا اکمال می‌شوند؟

- از منظرگاه تاریخی مردم ما هم از نگاه ذهنی و هم شكلي مسلّح هستند. شما در هر خانة خراسانی حداقل یک سلاح پیدا کرده می‌توانید. بدبختانه، این طبیعی است، که می‌بایست به جای آن کتاب می‌بود و قلم. یعنی هر خراسانی یک تفنگ دارد. ما از این جهت هیچ مشکل نداریم. لازم شود با ارزانترین قیمّت سلاح و مهمات میخریم. حتّی از خود طالبان. می‌ماند انتقال سلاح، که کمی مشکل است. چون طالبان همه جا را در نظارت دارند. استخبارات ما داده‌های هوشمند را جمع‌آوری کرده، شرایط انتقال را مهیا می‌سازد. خوبترین کاری، که انجام دادیم این بخش استخبارات ماست، که بسیار هوشمندانه و دقیق کار می‌کند. بدون کارکردهای استخباراتی ما کاری را انجام نمی‌دهیم.

رزمندگان ما کاملاً افراد نظامی و تجربه‌دار هستند. ترور اعضای بلندمقام نظامی و ملکی طالبان هدف اساسی ما است، پخش و نشر شب نامه به قرارگاههای آنها. همچنین پهن نمودن شبنامه‌ها از طریق مساجد و مدارس بخش دیگر فعالیّت رزمندگان ایالات متّحدة خراسان است. باید بگویم، که به جلب و جذب جاسوسها میان طالبان تلاشهای زیاد می‌کنیم. تا حال نتیجه‌های بسیار خوبی داریم.

از نگاه افراد مسلکی هم هیچ گونه کمبودی نیست.صد ها و هزارها افراد کارکُشتة نظامی را از تمام دنیا نام‌نویس کرده‌ایم، که آماده به جنگ هستند. هزارهای دیگر تماس گرفته، تشنة رفتن به خراسان و قصابي طالبان وحشی می‌باشند. حتّی کسانی هم می‌گویند، که ما هم سلاح و هم کفن خود را میخریم، فقط برای ما دهلیز باز کنید. ما دهلیز را، که باز کردیم، مردم خراسان حساب خود را خواهند یافت. به زودی شما شاهد تحوّلات مثبتی خواهید بود. امیدوارم، با نشان دادن نتیجة خوب نظامی کشورهای همسایه خراسان با ما همکاری خواهند کرد.

-گفتید: “ما از جبهة مقاومت ملّی و آنها از ما ”. پس، چرا فعالیّت نظامی خود را مستقل با نام و پرچم دیگر آغاز کردید؟

- ما یک حرکت، حزب و جنبش نیستیم. ایالات متّحدة خراسان یک دولت ملّی است. ما 135 صفحه دستورنامه یا قانون اساسی داریم، که تمام شاخصهای یک دولت مدرن را تدوین کرده و به متن درآوردیم. هر جبهه‌ای، که در داخل خراسان با طالبان می‌جنگند، قلب ما اند. ما می‌توانیم با همة آنها همکاری کنیم. اگر متوجّه شده، باشید در درفش خود پرچم مقاومت را در رأس قرار داده‌ایم. ما از مقاومت ملّی هرگز جدا نبودیم و نیستیم. شخصاً من برادر کلانم را در مقاومت از دست داده‌ام و دهها خویش و اقارب دیگرم را هم. از نگاه سیاسی و برنامه‌های راهبردی و ستراتیژیک ما نباید تمام تخمهای خود را در یک سبد بگذاریم. بطور نمونه، زمانی، که احمدشاه مسعود(رح) به شهادت رسید، دولتش، سرود ملّی‌اش و همه آرمانهایش با خودش دفن شد و تمام دارو ندار مکتبش را فروختند، چون احمدشاه مسعود دیگری نبود و باز توليدش را تكثير نكردنند و به این دلیل، جبهاتی، که در نقاط گوناگون خراسان ایجاد شده‌اند، منفعتگرا هستند، تنها لازم است، که هماهنگی و همکاری داشته باشند.

در بعضی از موارد، دیدگاههای ما نیز فرق می‌کند. مثلاً، ما دولتی را با نام اوغانستان مطلقا نمی‌شناسیم چون در ليست ملل المتحد رسما(UN)وجود ندارد و تحمیل هویّت اوغان به همه اقوام را قبول نداریم. راه ما و نقشة راه ما کاملاً وارونه است. تمام خواسته‌های ما مشخّص و خطوط قرمز ما مشخص است و‌از خطوط قرمز ما عبور هیچ امکان ندارد. ما چهار خطوط قرمز ترسيم كرده ايم:
1 - زبان ما پارسی است، نه دری.
2 - نام کشور ما خراسان است، نه افغانستان.
3 - هویّت ما خراسانی است، نه اوغان. افغان یکی از تبارها است كه در خراسان رشد کرده است. ما افغان خراسانی، تاجیک خراسانی، اوزبيك خراسانی هستیم.
4 - ما باید از منظرگاه اقتصادی خراسان را سینگاپور بسازیم. در این موارد طرح و برنامة واضح داریم.

-از نفع گوناگونی جهبه‌ها گفتید، ولی چرا تا حال هماهنگی میان آنها نیست؟ حتی ما شاهد اختلافات آنها هستیم.

- گپ جبهة مقاومت جداست. این جبهة حضوریست و عملاً در مقابل طالبان می‌جنگد. اما، متأسفانه، بعضی جبهه‌های دیگر برای برهم زدن توازن قدرت ایجاد شده، می‌خواهند، اگر در آینده با طالبان کدام معامله‌ای صورت می‌گیرد، برای خود جایی باز كنند و از منظرگاه سياسي عيبي ندارد. ولي بیشترشان منشور ندارد، و چشم انداز ندارد و راه آنها تا جاي پرسش برانگيزاست، خطوط سرخشان هم دقیق نیست. همین دلیل است، که میدان جنگ و مبارزه با طالب رشد نکرد. می‌گویند، ما وحدت ملّی می‌خواهیم. در حالی، که ما هیچ گاهي ملّت نبودیم. از منظرگاه جغرافیایی ، تاریخی، فرهنگی و زبانی هرگز یکی نبوده‌ایم. قهرمانهای اقوام دائماً گوناگون بوده، یعنی هر قومی برای خود قهرمان دارد، که اقوام دیگر آنها را قبول ندارند. چون روند دولتسازی یک روند مورچه‌ای و تسلسلی است، که از پایان به بالا صورت می‌گیرد نه برعکس. ولی دائماً تلاش شده، از بالا به پایان آورده شود و می‌خواستند و می‌خواهند، تا همه را مجبور برادر سازند. در کلّ، تفاوتها خیلی زیادند. مطلقاً جنگ در خراسان جنگ قومیست. جنگ پشتونها با غیرپشتونها. پدران ما این را نگفتند و سیاست کردند. چون آدمهای دلسوز و سیاست‌شناس نبوده‌اند. هر امیر پشتون آمده، بغاوت کرده است. ببینید، در عصر 19 امیر عبدالرحمان خان، در قرن 20 هاشم خان و در قرن 21 ملّا عمر قتل عام می‌کنند. یعنی ما سه قرن مورد استثمار بودیم، امّا خاموش. نتیجه‌اش دیگر برملا شده است. زمان خاموشی گذشته است. نسل نو دیگر هرگز تحمل نخواهند کرد. این واقعیتها باید در فعالیّت جبهه واضح کرده شود.

-قوم و تبارگرايي واقعیت افغانستان بود و با آمدن طالبان واضحتر شد، اختلافات قومی به اوج نهایی رسید. در پهلو این پشتونها نیز واقعیت این کشورند. با این موقع شدیدی، که نسبت به پشتونها گرفته‌اید، فکر نمی‌کنید، که مبارزه با طالبان و افکار آنها بسیار سخت و سنگین خواهد شد؟

- از نگاه آسیب‌شناسی اجتماعي و روان عمومی مردم ما، یعنی غیر تبار افغان از نگاه ذهنییتی تجزیه شدیم. بپذیریم یا نه، این حقیقت تلخ است. چون از ملّای مسجد ما در خانه تا سیاست مداران در این باره چیزی به ما نگفتند. آنها فقط گفتند، ما یک برادر هستیم، ولی از طریق این برادر‌بازی ما سلاّخی شدیم و به مشکل ستان و کاروان سرای تبدل شدیم. ما یک رهکار وارونه ترسیم کردیم، که مردم خود را دیگر ‌بازی ندهیم و در این جاده خیلی صریح و جدّییم. به این دلیل راه ما متفاوتتر است، ولی ما با هیچ تباری در خراسان مشکل نداریم. برعکس، دیگر تبارها، مانند افغانها بیش از 270 سال با ما مشکل داشتند.

-برعکس پشتونها شما را به قومگرايي و انگیختن این پدیده در جامعه گنهگار می‌کنند...

- ببینید، احمدشاه مسعود هم از نگاه عقیده دینی و هم از نظر نبوغ سیاسی و نظامی بی‌مانند بود. پُوری بود، که دیگر زاده نخواهد شد. این مرد بزرگ نقد می‌شود، کولابی و اجیر روس گفته می‌شود. هزار تهمت را به او می‌زنند. وقتی، که اینها احمدشاه مسعود را نمی‌پذیرند، حتّی به پیامبر (ص) تهمت بستند، پس ما کیستیم؟ وقتی شما لباس چرکین افغانی را از خود دور کردید، شما دشمن آنها هستید. 274 سال اینها حکومت کردند، ما می‌گوییم، که اوغان باید برای صد سال سکوت کنند، براي صد سال پوزش بخواهند و براي صد سال غرامت بپردازند.

-پس چه می‌توان کرد، تا اقوام گرد هم آیند و افغانستان یا همان خراسان در جغرافیای فعلی حفظ شود؟

- مسئلة تبارگرايي به یک مرض و سبک زندگی در میان اوغانها شوربختانه تبدل شده است. چرا فیمینیست، تیکنوکرات ملّا و آخوند و طالب افغان دیدگاهشان دیدگاه افغانوالی است؟ برای بقای افغانیزم آنها با هر طریقی نمی‌خواهند صلابت، اقتدار و قدرت سیاسی را از دست بدهند. ولی چیزی، که بسیار برایمان مهم است، ما یکسال و نیم می‌شود، آزادیهای خود را از رهبران قلابی مان گرفتیم. یعنی افغانیزم در پشت این راهبران خائن پنهان شده بودند. محض همین رهبرهای پوشالی می‌گفتند، که ما برادریم و وحدت ملّی داریم. چون اینها داد و ستد اقتصادی و ارقامی داشتند. حتّی پیوندهای خانوادگی داشتند، ولی بهایش را کلّ غیرپشتونها پرداختند. وقتی طالبان آمد، همه‌ شان فراری شدند. اکنون در هندوکُش فقط مارشال حسیب می‌جنگند با بچه‌های فقیر و دهقان.

حالا بهترین راه معقول کنفدراسیون و فدرال است. این برای خود اوغانها نیز خوب است، یعنی پیروان ملّا عمر به همین افکار گندیده‌ شان می‌توانند، در جنوب حکومت داشته باشند. یک تبار کوچک دیگر نمی‌تواند بالای همگی حکومت داشته باشد. این تبار می‌داند، که نسل نو دیگر سر فرود نمی‌ارد. آنها دیگر رهبر ندارند. خودشان یا رهبر هستند یا رهبرگونه می‌‌اندیشند.

-فدرالی کردن افغانستان یک چیزیست، که از جانب برخی قوّه‌های ضد طالب صدا می‌دهد. حتّی برخی غیرپشتونهای فدرالیزم می‌گویند، که خود چند سال قبل مخالفش بودند. به فکر شما، پشتونها از ایالات متّحدة خراسان پشتیبانی می‌کنند؟

- بحث و گفتمان ما نباید دیگر در سر اوغانها باشد. این قوم صدها سال حکومت کردند، حالا دیگر راه ندارند. تمام تمرکزمان بالای تبارهای غیر اوغان بايد باشد، مثل نوریستانی ها، پشی ها، بلوچ ها و مانند اینها، زیرا آنها قرنها زیر ستم افغانیزم مدغم شدند. محمود طرزی دو پدیده را آورد: یکی دری را در مقابل فارسی گذاشت، دیگری پشتون را در مقابل افغان، یعنی تمام اقوام را جبراً افغان و تمام ملّیت و قبیله‌ها را پشتون ساخت.
حالا ما پدیدة آگاهی دهی را پیش گرفته‌ایم. وقتی ما مردم را آگاه ساختیم، دیگر نیاز نیست، که به دست آنها تفنگ دهیم، خود راه خود را پیدا می‌کنند و کنفدراسیون یا فدرالیزم ساخته می‌شود.


سیاست

آ‌بنه شوید !