روسیه تاجیکستان را به عنوان «دژ فرهنگی اوراسیا» می بیند
نویسنده: عبدالناصر نورزاد، پژوهشگر امنیتی و ژئوپلیتیک، ویژه برای سنگر
در جهان سیاست، گاه یک هدیه، معنا و پیامی دارد که از صدها بیانیه دیپلماتیک ژرفتر است. وقتی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در سفر اخیر خود به دوشنبه، «نقاشی دوستان تاجیک» اثر مکس بیرشتین و کتابی درباره تاریخ تاجیکان را به امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، تقدیم کرد، این عمل در ظاهر فرهنگی، اما در باطن یک پیام ژئوپلیتیکی و امنیتی دقیق بود.
پوتین در این اقدام، عملاً به زبانی سخن گفت که قدرت نرم شرق در آسیای مرکزی را بازنمایی میکند: زبان فارسی. زبانی که در دکترین امنیت فرهنگی و تمدنی روسیه، بهعنوان پل میان تمدنهای بزرگ منطقه – از خزر تا بدخشان – تلقی میشود. این انتخاب، در شرایطی که محور غربی–انگلیسی و متحدانش در کابل و اسلامآباد پروژه «فارسیزدایی» را در دستور کار دارند، معنای دوچندان مییابد.
پروژه ضد فارسی در واقع بخشی از یک مهندسی فرهنگی و امنیتی برای حذف عنصر تاجیکی از معادلات آینده افغانستان و تضعیف پیوندهای تمدنی آسیای مرکزی است. طالبان، بهعنوان ابزار اجرایی این راهبرد، با پشتیبانی غیررسمی لندن و واشنگتن، سیاست «دیوارسازی زبانی» را در برابر فارسیزبانان دنبال میکنند تا تاجیکان از شبکه تمدنی خود جدا و به حاشیه رانده شوند. این، در واقع نوعی «مهندسی هویتی» است که هدف آن کنترل ژئوپلیتیکی از راه قطع پیوندهای فرهنگی و زبانی است.
در چنین فضایی، حرکت پوتین، پاسخی نرم اما هوشمندانه به این پروژه است. کرملین بهخوبی دریافته است که در بازی بزرگ جدید، جغرافیا دیگر تنها از مرزها ساخته نمیشود، بلکه از زبانها، هویتها و حافظههای تمدنی نیز شکل میگیرد. و زبان فارسی، بهعنوان کهنترین محور تمدنی این منطقه، قابلیت تبدیل شدن به ابزار «نفوذ مشروع فرهنگی» در سراسر آسیای مرکزی و افغانستان را دارد.
روسیه با تکیه بر این درک، از طریق تاجیکستان، در حال احیای پیوندهای فرهنگیای است که میتواند نوعی کمربند نرم نفوذ اوراسیایی را در برابر محور نئواستعماری غرب ایجاد کند. پوتین میداند که در میدان افغانستان، قوم تاجیک با سهم جمعیتی بیش از ۴۷ درصد و با پیشینه تاریخی و فرهنگی گسترده، عنصر تعیینکنندهای در هر معادله قدرت است. او برخلاف غرب، تاجیکان را نه بهعنوان «اقلیت قومی»، بلکه بهعنوان «اکثریت تمدنی» میبیند که زبان فارسی، رمز بقای هویتی و سیاسی آنهاست.
در سطح راهبردی، این اقدام را میتوان بخشی از «دیپلماسی فرهنگی روسیه» دانست که در پی ایجاد توازن نرم در برابر تهاجم زبانی و ایدئولوژیک محور غربی است. هدیه پوتین به امامعلی رحمان، در واقع بازتأیید نقش تاجیکستان بهعنوان «دژ فرهنگی اوراسیا» و حافظ تمدن فارسیزبان در منطقه است. در کنار نفوذ نظامی روسیه در پایگاه ۲۰۱ دوشنبه، این لایه فرهنگی، عمق استراتژیک روسیه را در میدان نرم منطقه افزایش میدهد.
از دید مسکو، تاجیکستان نه فقط یک متحد امنیتی در جنوب است، بلکه خط مقدم نبرد تمدنی میان دو گفتمان است: دیپلماسی فارسی در برابر دیپلماسی انگلیسی. در حالیکه غرب با نهادهای آموزشی و شبکههای رسانهای خود تلاش دارد فرهنگ و زبان فارسی را در افغانستان منزوی سازد، روسیه در تلاش است این زبان را به محور گفتوگوی تمدنهای اوراسیایی بدل کند.
بدین ترتیب، «دیپلماسی زبان فارسی» اکنون بهعنوان یکی از مؤلفههای امنیت نرم در سیاست خارجی روسیه مطرح است. این دیپلماسی، نه تنها پیوندهای فرهنگی روسیه با تاجیکستان را تحکیم میکند، بلکه بستر لازم برای ایجاد همگرایی عملکردی و فکری مسکو با افغانستان، از مسیر تاجیکان این سرزمین را نیز فراهم میآورد.
در نهایت، میتوان گفت که پوتین با آن هدیه نمادین، در واقع نقشه تازهای از توازن تمدنی را ترسیم کرد؛ جایی که زبان فارسی نه فقط میراث فرهنگی، بلکه ابزار ژئوپلیتیکی روسیه در میدان آسیای مرکزی و افغانستان است. و این همان نقطهای است که دیپلماسی فارسی، آرام و بیصدا، اما عمیق و تعیینکننده، بر پارادایم سیاسی و امنیتی منطقه سایه میافکند.






