خبر روز

داستان هایی که چگونه غنی و آمریکا به مردم افغانستان خیانت کردند و کشور را به تروریسم بین المللی تسلیم کردند پایانی ندارد.

نویسنده: احمد شمعون، دگروال ریاست امنیت ملی افغانستان

"سنگر": این متن برای حفظ سبک نویسنده بدون ویرایش منتشر شده است. پیشاپیش بابت اشتباهات عذرخواهی می کنیم.

نمونه های از تحویل دهی ارگان های امنیتی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به رهبری اشرف غنی

داستان مستند و چشم دید بنده از تحویل دهی لواء(۰۹۴) امنیت ملی.

اینجانب دگروال احمد شمعون قوماندان قطعه محافظ لواء(۰۹۴) امنیت ملی و هم زمان قوماندان محافظت رجال برجسته ریاست عمومی امنیت ملی همواره منحیث یک سرباز صادق و متعهد به وطن که تجربه سالها خدمت در بخش های مختلف امنیت ملی از قوماندانی قطعات واکنش در ولایات مختلف گرفته الی وظایف اخیر خویش که در فوق ذکر گردید را داشته ام و هیچگاه در اجرای وظایف خود اندک ترین غفلت نکرده ام میخواهم چشم دید خود را که متاسفانه اجیران و مزدوران آمریکا دولت و ارتش امنیتی افغانستان را ناجوانمردانه به گروه سفاک و متحجر ط الب تسلیم و سر نوشت هزاران فرزند صادق دیگر وطن مانند ما را به دست معامله سپردند و انشاءالله از پرسش مردم در دنیا و ماخذه خداوند در آخرت جان به سلامت نخواهند برد برای شما عزیزان حکایت داشته و مسولیت خود را باز هم ادا نمایم .

_ قسمیکه قبلا بیان داشتم بنده به صفت قوماندان قطعه محافظت ریاست (۰۹۴) امنیت ملی اجرای وظیفه می نمودم نسبت مشکلات یک روز قبل به رخصتی رفته بودم زمانیکه وضعیت را متوجه شدم به ساعت های ۴ عصر روز پانزدهم آگست روز سقوط کابل داخل لواء شدم به شمول محافظت پوسته های امنیتی داخل لواء(۰۹۴) شامل محوطه ریاست تعلیمات امنیت ملی و بخش های دیگر از چند ریاست و همچنان (۵۰) پوسته امنیتی موظف به کنترول و نظارت اماکن نماینده های فعلی گروه ط_ البان که در آنوقت تحت عنوان نماینده های آنها در پروسه خیالی صلح با حکومت جمهوریت را نیز به دوش داشتم

_ از پرسونل قطعه محافظ تحت قومانده خویش که در مجموع حدود ۹۰۰ تن می گردید در همان روز به تعداد ۳۰۰ تن آنها در داخل لواء موجود و مشغول وظیفه بودند عاجل دست بکار شده و با تقویت تجهیزات محاربوی آنها آمادگی های لازم را در دفاع از محوطه لواء ترتیب و تنظیم کردم هم زمان به طرف دفتر قوماندان لواء دگر جنرال نورالله خان رفتم ایشان با قاطعیت هدایت دادند که کنترول جدی و آماده دفاع باشم

_ خودشان یاد آور شدند که منتظر هدایت از رهبری ریاست عمومی امنیت ملی را دارند من به منظور کنترول پوسته های اطراف محوطه لواء در حرکت شدم زمانیکه به یکی از پوسته های کندک لواء نزدیک شدم از طرف پوسته به مرکز سوق و اداره لواء صدا زده شد که قوماندان شمعون نزدیک میشود من که همزمان صدای مخابره را می شنیدم از سوق اداره لواء دستور داده شد که بالایش انداخت کنید همزمان من خود را صدر و اخفا کردم و از طریق مبایل برای پرسونل خود هدایت دادم آماده باشید توطئه است و به این صورت خود را از خطر تحدید مرگ نجات داده بسیار خشمگین شده و دریافتم که قوماندان لواء همراه معاونین خود و کندک های مربوط با دشمن دست را یکی ساخته و پلان از بین بردن من را دارند

_ همزمان خود را آماده ساخته و با افراد اعتمادی خود به طرف سوق و اداره لواء حرکت کردم

زمانیکه به دفتر شخص قوماندان لواء و سوق اداره رسیدم پلان ستون پنجم ریاست عمومی برای از بین بردن من که در اجرای آن به دستور قوماندان لواء جگرن ملنگ و تورن کتور فراجی که از خویشاوندان نزدیک و پسران خاله هم بودند و سه بار دیگر هم حمله شان بالای من ناکام شده بود اینبار هم به ناکامی انجامید

_ زمانیکه با افراد خود داخل دفتر شان شدم چشمم به دگرجنرال نورالله خان ، تورن جنرال رحمت الله ، برید جنرال قدوس خان ، دگروال ملنگ پشتون، دگروال داودهلمندی و چند دگروال بی خاصیت بامعاونان خود نشسته و لحظه شماری مرگ مرا داشتند باترس‌ و حراس از جا برخاستند و بدون اینکه حرف دیگری داشته باشند برای من پیشنهاد پول هنگفت را نموده تا از اقدام خود منصرف شوم با چند تن از افراد اعتمادی خود فریاد زدم چرا چنین توطئه و دسیسه را راه اندازی نموده اید همه با التماس اظهار داشتند که دیگر چاره ای نداشتیم نزد ما پول است برای خود و افراد خود هرقدر میخواهی بگیر و اینجا را ترک کن از اینکه بسیار خشمگین بودم در داخل دفتر با اسلحه خود بالای یکی از آنها به گونه ای بترسند انداخت کردم و گفتم اینجا برای خائنین و وطن فروشان جای نیست زود بیرون‌ شوید

_ همزمان با التماس قوماندان لواء دگر جنرال نورالله خان منصرف شدم و با التماس معاون لواء که همگی از وی به دلیل رویه زشت اش با پرسونل متنفر بودند عذر خواهی کرده و بیان داشت که دشمن در اطراف لواء جابجا شده همگی از بین میرویم باید لواء را ترک نمایم از اینکه حلقه محاصره تنگ شده بود و در اطراف لواء دشمن به فیر های پراگنده همگی را سراسیمه ساخته بود اولا از ساحه خطر دور شده و از قسمت دیوار منتهی به جاده پهلوی لواء که دشمن در آنجا حضور نداشت با انداخت سلاح راه را باز ساخته دقیقا ساعت ۱۱ شب اولا دیگران را با انداخت های مکرر از دیوار بیرون کشیده و در آخر ساعت ۱۲ شب خودم با افرادم نیز از همان راه بیرون شده و در موتر های شخصی جابجا ساخته و با ده ها کمین و چک پاینت دشمن به قصد پنجشیر آخرین سنگر دفاع از وطن حرکت و نزدیک صبح خود را به پنجشیر رسانیدیم

_ سهم خود از جنگ خطوط دفاعی پنجشیر از خاواک و انجمن گرفته تا بی تدبیری بعضی ها و خیانت بعضی های دیگر را نیز در فرصت مناسب به تفصیل خواهم نوشت

برادر شما دگروال احمد شمعون


سیاست