خبر روز

چرا سیاستمداران افغانستان نمی توانند از سازمان همکاری شانگهای و سایر سازمان های بین المللی استفاده کنند؟

نویسنده: محمد قادر مصباح، کارشناس مسائل منطقه ای  مخصوص برای "سنگر"

اجلاس شانگهای در دهلی نو با میزبانی نارندرا مودی نخست وزیر هند که به تازگی از سفر واشنگتن و قراردادهای راهبردی با آمریکائیها بازگشته است ،حامل پیام روشنی به این اجلاس بود.

سازمان همکاری شانگهای که یک سازمان بین المللی و اوراسیایی است در قالب یک ائتلاف سیاسی، اقتصادی و نظامی در شهر شانگهای چین در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ توسط ۶ کشور چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان پایه گذاری شده بود ،هند و پاکستان در ۹ ژوئن ۲۰۱۷ در نشست آستانه قزاقستان به عنوان اعضای کامل این سازمان تبدیل شد

در نشست، دهلی نو عضویت ایران نیز در سازمان شانگهای اعلام شد.

اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای همه ساله با موضوع راهبرد همکاری‌های چندجانبه و حوزه‌های اولویت‌دار توسعه، رسیدگی به موضوعات مهم و تقویت همکاری‌های اقتصادی و سیاسی اعضا برگزار می‌شود، افغانستان علاوه بر گستردگی کار اولویت دار این سازمان یکی از کلیدی ترین بحث‌های سالانه درون گروهی آن می باشد، با وجود تسلط طالبان بر کابل و خوشبینی های پاکستانی ها، ایرانی ها، روسها و چینایی ها از خروج شتاب زده نیروهای خارجی در ۱۵ اگوست ۲۰۲۱ از کشور و احساس باز شدن میدان بازی برای چانه زدن سیاست های منطقه ای تاراج معادن ، یک کمربند ویک جاده چین،کاسا یک هزار، تاپی، توتاپ ، دهلیزهای هوایی، کریدور راه اهن و کمر بند جاده لاجورد در خلاء موجود، کیک های عسل دار این بازی به شمار میرفت که سازمان های منطقه ای بخصوص شانگهای در تقسیم کردن ان چشم دوخته بود ولی از بخت بد و یا خوش شانسی مردم افغانستان است که هنوز صدور افراطیت ،تروریزم ،مواد مخدر ،نقض حریم مرزی یک تهدید جدی به شمار میرود که فضای اعتماد کامل بین اعضای سازمان همکاری های شانگهای را نسبت به حاکمیت جدید افغانستان دچار بد بینی و سوء ظن کرده است

و در جهت دیگر نیروهای مخالف طالبان نیز با گذشته نچندان مطلوب از ضعف های رنج می‌برد که نتوانستند توانائی های راهبردی جایگزین خود را برای این سازمان و نه هیچ مرجع بین المللی دیگری که منجر به اعتماد سازی شود ارائه کنند.

  • سیاست مداران ما گاهی آلزایمر می گیرند و فراموش می کنند که سیاست میدان بازی فراخ و گسترده است واما بازیگران این عرصه با وجود فرصت های قابل توجه، همراهی زنان، تحصیل یافتگان، هنرمندان ،ورزشکاران ، مهاجرین، نیروهای امنیتی، کشورهای حامی حقوق بشر و مهمتر از همه ارکان دیپلوماتیک در ملل متحد دچار پیری زودرس شده و به کهولت سوق داده شده اند که از دویدن باز مانده و آهسته آهسته فرصت‌ها را به برکت رخوت و سستی تبدیل به ضد فرصت کرده اند.

به نظر میرسد که شاید خوب نیاموخته ایم که سیاست عقیده نیست بلکه یافتن راههای حل ممکن برای عبور از بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است، یک نگاه گذرا به دو کشور همسایه هند و پاکستان، ایران و عربستان، چین و روسیه بیاندازیم و عبرت بگیریم که چطور این کشورها توانائی های راهبردی جایگزین را بجای افزایش تنش بکار برده اند؟

در حالیکه ما همه بدبختیهای خود را با خلق بحران به گردن همدیگر و حتی همسایه ها و فراتر از آنها می اندازیم،بی خبر از آنیم که تاثیر آن استخوان سوز و بی مسئولیتی ما را نشان می دهد ،هر روز آمریکائی ها، پاکستانی ها ،ایرانی ها و... را فحش و ناسزا می دهیم و آنان را مقصر می دانیم و خود را تطهیر می کنیم و مجددا طلب کمک می کنیم ، یک مثل مشهور است که میگه اگر برادرت را روز سه بار ناسزا بگویی روز چهارم برگشته یخنت را خواهد گرفت، حالا همه یخن افغانستان را گرفته.

تا زمانیکه چشم انداز ما تغییر نکند و جهان از عینک لنز دار دشمنی مطلق و دوستی مطلق بیرون نشود ،بدبختیهای ناتمام همچنان فربه و فربه تر خواهد شد.


سیاست