«او باید رهبری و سیاست را از ملا هیبتالله بیاموزد.»
نویسنده: دکتر فضل من الله ممتاز، سخنگوی سابق حزب اسلامی افغانستان.
حکمتیار در طول حضور سیاسی خود مانند شخصیت های سياسی دیگر بر عکس هیچ مقوله قابل دقت بر انسان ها از خود نگذاشته، در طول سال های مبارزه خود همیشه وابسطه به قدرت های صاحب جنگ های نیابتی بوده و نقش فرمانده توظیفی را ادا کرده است.
علت مطرح شدنش در سیاست همان ضرورت پاکستان و آمریکا روی دو هدف بوده:
- هدف اول استخبارات پاکستان در طول حیاتش در جغرافیای بنام پاکستان مجبور بود که دولت های مرکزی افعانستان را تخریب کند و این تخریب را میتوانست توسط مهره های تربیت شده وتحت تاثیر با دادن امتیاز انجام دهد که آقای حکمتیار یکی از بهترین ها جهت منافع پاکستان وتخریب ساختار های اجتماعی، تخریب ساختار های اقتصادی و نظامی وهمچنان تخریب شیرازه سياسی کشور بود.
-هدف دوم: نیاز آمریکا برای تخریب ساختار های اتحاد شوروی بر آن بود که حکمتیار مطرح گردد.
حال بیاید دست آورد حکمتیار را نه در لابلای کتاب های بدون محتوا مثل سخنرانی هایش پر از عقده در یابید بلکه در طرح وبرنامه تشکیلاتی حزبش در برنامه وطرح حکومتداری و سیاست مشاهده و مطالعه دارید.
حکمتیار همیشه در طول حیاتش انسان غیر مبتکر و بدون مدریت سالم علمی و مردمی در امورات خود بوده!
چرا حکمتیار فقط با وابستگی میتواند تبارز کند ،بخاطر اینکه اتکا بر نفس واعتماد با داشته نداشته اقتصادی خود ندارد.
حکمتیار در طول حیاتش بعد اخبار تحرک پیدا میکند!
رادیو BBC وصدای آمریکا را منبع وحی خود قرارداده بود ،هرگاه از این دو رادیو چیزی در مورد حکمتیار گفته میشد، فردای آن حکمتیار به سخن می آمد و جواب های احساساتی تقابلی را ارائه میکرد ،این روش را در برخورد با حریف ها ورقیب هایی سياسی درونی کشور نیز باید به خوانش و تجربه گرفت.
حکمتیاردر این روز ها از انزوا دلتنگ شده ،زیرا انطرف تحرکات رقبای سیاسی دیرینه اش عقده ها ودرد های حکمتیار را زیاد ساخته، این تحرک همان مخالفت حکمتیار با رادیو ها و پیام ها و اخبار فعالیت دیگران است که بيچاره نا چار در یک تیر دو کبوتر را باید شکار کند!
اول باید غیر مستقیم رقبای سابقه را بکوبد وبعد با لبه همان تیر طالبان را مغزشویی نماید که گویا وی اطلاع دارد که آمریکا بگرام رامیخواهند وروس ها آنرا معامله میدارد، یعنی طالبان با هردو کاری ندارد.
اینست بعد شکستن سکوت هفته ها و ماهای انزوا که حکمتیار توانسته سياسی فکر کند!
در حالیکه بازی های قدرتهای بزرگ در اینمحدوده فکر حکمتیار قرار ندارند و طالبان هم از خود استخبارات دارد ودر این مدت ۳۰ سال تجارب زیاد کسب کردند، چنانچه ذبیح الله مجاهد گفت: "ما تجارب ناکام حکمتیار را تجربه نمی کنیم". ملاحسن اخوند گفت: "این موضوعات شرعی است اگر مو ضوعات انجنیر بود به شما مراجعه میکنیم".
مسله اوکراین، بگرام، طالبان و فعالیت های رقبای سیاسی حکمتیار، میلیونها سال نوری از درک و فکر حکمتیار دورتر هستند.
خلاصه:
حکمتیار با این سیاست ها، مانور ها و بازی های طفلانه خود میخواهد که در قلب طالب جا پیدا کند وی باید بداند که عاشقی های یکطرفه دوسال قبل آن هیچگاه مورد توجه عاطفی طالب قرار نگرفت بلکه نتایج عکسی هم داشت و این مرتبه تحویل گرفته نمیشود، لذا باید توصیه سر پرست وزارت صحت عامه درست عملی نماید که گفت:
"حکمتیار باید رهبریت و سیاست را از ملا هیبت الله بی اموزد".