برنامه برگشت طالبان یک نظریه خیلی عمیق بود که پایان آن باید به آنارشیسم طالبانی برای آسیای میانه می انجامید.
"نویسنده: فیاض بهرمان نجیمی، تحلیلگر مسائل منطقه ای و جهانی، عضو هیئت مشورتی "سنگر
مدت ها پیش یعنی از سال ۲۰۱۵ به بعد بار ها نوشتم که آمریکا از افغانستان بیرون می شود تا باقی بماند. دلایل آن ها را بر پایه مسایل ژیوپولتیکی منطقه و تیوری آنارشیسم در روابط بین المللی توضیح داده بودم.
حالا زمانی که به ماه های اخیر حضور آمریکا در افغانستان نگاه شود، به راحتی می توان دید که برآمدن آمریکایی ها یک برنامه بزرگ برای ایجاد بی نظمی و آشوب در افغانستان بود.
کافیست به ترک فرودگاه کندهار و بگرام اشاره نمود، که حتا متحدان ناتوی در جریان قرار نگرفتند.
بعد هم تخلیه کابل با آن وضعیت که صورت گرفت، نشان داد که آمریکاییان تا کدام حد در قول و قرار شان غیر صادق، عهد شکن و بی وفا اند!
ایجاد حاکمیت در افغانستان برای آمریکاییان شبیه یک بکس از لوازم بود، که آوردند و دوباره به حالت افتضاح انتقال دادند.
کسانی که به دموکراسی آمریکا محور باور دارند، باید بدانند که اگر بار دیگر عقب آمریکا با امید این که پول دارد، بروند، همان حالت پیشین بالای شان تکرار خواهد شد ـ البته جای مافیای که از برکت حضور آمریکاییان فربه گردید و بخش بزرگ سیاستبازان را در جغرافیای به نام افغانستان تشکیل داد، جدا است!
ایجاد دولت دموکراتیک و ارزش های غربی در جامعه یی که حرف اول را نمایندگان قبیله های افغانی بزنند، یک فکر خام، ساده لوحانه، باطل و کودکانه است.
در ۲۰ سال گذشته به نام جمهوریت دیده شد، که همان عناصر دموکراسی جعلی را تنها اقوام غیر افغان پاسداری با خون های شان پاسداری کردند.
آمریکایی ها نه به دموکراسی علاقه داند و نه هم به حقوق بشر، بلکه همه ابزار های فریب را برای برنامه های هژمونیستی خویش استفاده می کنند ـ کافیست به افتضاح انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا نظر انداخته شود!
قدرت آمریکا در دالر است، نه در دموکراسی. آنها توسط دالر دولت ها را سقوط داده اند و دلقک ها را رهبر ساخته و دوباره به زیر کشیده اند. حتا با جنایتکار دیروز متحد دشه اند. چنانچه آغاز گفتگو با طالبان تا واگذاری قدرت به آنها نمونه روشن در برابر چشم اکثریت بالاتر از ۱۸ سال سن است.
وقتی آنتونی بلیکن گفت، از افغانستان خارج شدیم تا به اوکراین رسیدگی نماییم، پس باید درس گرفت، که طالبان بخش از یک برنامه دیگر آمریکا برای منطقه است.
برنامه برگشت طالبان یک نظریه خیلی عمیق بود که پایان آن باید به آنارشیسم طالبانی برای آسیای میانه می انجامید.
آمریکایی ها به کمک قطر و عناصری در درون کابل سناریو را درست آغاز کرده بودند. طالبان قطری با بخش طالبان درون زندان های بگرام و گونتانامو باید قدرت را مطابق میل آمریکایی ها در دست می گرفتند. ، اما محاسبه های آنها در اطراف قدرت درون طالبانی در جریان تطبیق به شکست مواجه شد.
نقش پاکستان و چین در آغاز لگام زدن برنامه آمریکایی مهم بود، که نیاز به تبصره نیست.
گروه حقانی که در دو صندلی بازی می کرد، به کمک طالبان طرفدار چین و روسیه به سرعت به کابل داخل شده و حاکم بر وضعیت گردید. تیم طالبان آمریکایی در قطر باقی ماند. فیلم برگشت تیم قطر به کندهار را همه به خاطر دارند.
زمانی که پلان A طالبانی آمریکا شکست خورد، تاکتیک را تغییر دادند و کار بالای نسل جوان را با تطمیع های بزرگ آغاز نمودند، اما اقدام اخیر رهبری کندهار مبنی بر ایجاد شورای رهبری امنیت به ریاست صدر ابراهیم ضربه محکم به طرح آمریکایی جابجایی نیرو های وابسته زد.
اکنون نظریه حمایت از مخالفان طالبان پیشکش می شود، که به گونه عمده غیر افغان/ پشتونها را در بر می گیرد. کارشناسان آمریکایی می خواهند چیزی شبیه سناریوی بعد از ۲۰۰۱ اما بدون حضور فیزیکی آمریکا ایجاد شود، که پایان آن جنگ همه علیه همه و در واقع برگشت به نظریه آنارشیسم یا آشوب در منطقه می باشد.
به این باورم در سوی دیگر معادله بریتانیا قرار دارد که فرمان تشکیل ساختارهای سیاسی به رهبری مقامات افغان/پشتون تبار را صادر کرده است. بریتانیا در هر حالت می خواهند افسار قدرت در دست افغان ها باقی بماند.
در تخته شطرنج افغانستان بازی های جالب میان بازیگران عمده یعنی چین و روسیه یا متحدان آن از یکسو و آمریکا و بریتانیا از سوی دیگر در جریان است و در سال پیش رو بیشتر می شود.
آنچه مهم است عبارت از اجماع آمریکا و بریتانیا برای حوزه بزرگ ما از ایران تا آسیای میانه می باشد و آن ایجاد بی ثباتی است!