دیپلماسی طالبان چگونه میخواهد با گرم کردن بازار لیتیوم در افغانستان، رژیم خود را به رسمیت بشناساند؟
نویسنده: آندری سرنکو، رئیس مرکز تحلیلی انجمن سیاستشناسان روسیه
رژیم طالبان در آستانه دوسالگی بازگشت به قدرت در افغانستان قصد خود را برای باز کردن ذخایر لیتیوم افغانستان - ماده خام استراتژیک قرن بیست و یکم - به روی کشورهای خارجی اعلام کرد.
دو سال قبل طالبان هر گونه تلاش خارجی ها برای ورود به بازار لیتیوم افغانستان را، گاهی اوقات با استفاده از اقدامات خشن (مانند حملات تروریستی/اعمال ارعاب برای جلوگیری از چینی هایی که در تلاش برای توسعه غیرقانونی یا نیمه قانونی معادن لیتیوم در افغانستان در سال 2022 بودند) مسدود کرده بود.
چه چیزی باعث این“ چرخش لیتیمی” در سیاست طالبان شد؟
اول، این امر با کاهش مستمر علاقه جامعه جهانی به آزمایش طالبان و رژیم طالبان در افغانستان ربط دارد. این به نوبه خود، هم با مشغولی جهان به بحران اوکراین و هم با خستگی مداوم جهان از هر چیزی، که به "مسعله لعنتی افغان" مربوط میشود، مرتبط است.
طالبان افغانستان را به مدت دو سال در دستور کار بینالمللی قرار داد. وضعیت در این کشور، پس از یک سلسله سال ها و رویدادهای دراماتیک، «به حالت تعلیق درآمده است” (برخی خوشبین ها چنین حالتی را تثبیت امنیت مینامند، اما این، به نظر ما، پیشنهاد کردن آرزو به جای واقعیت است). تهدیدهای افغانستان با تهدیدهای آشکارتر مربوط به بحران اوکراین از بستر سیاسی بین المللی کنونی خارج شده است.
این امر از یک سو دست طالبان را برای آزمایش های اجتماعی خود در افغانستان باز کرد و از سوی دیگر آنها را برای بقیه جهان غیرجالیب ساخت.
جهادی، که برای دنیا جالب نیست، دیگر بانتیجه و سودآور نیست.
طالبان از این که دیگر جالب نیستند، توجه سیاسی و اقتصادی خارجی را، که پس از پیروزی در آگوست ۲۰۲۱ روی آن حساب میکردند، از دست دادهاند.
طالبان، که دیروز موضوع لیتیوم را به میدان اطلاعات پرتاب کردند، میخواهند علاقه جهان بزرگ را دوباره به دست آورند.
ثانیاً، "چرخیش لیتیومی" با شکست تلاش های متعدد طالبان برای دستیابی به اعتراف سیاسی رسمی بینالمللی همراه است.
طالبان با قول به دولت ها و شرکت های چینی، اروپایی و عربی امکان دسترسی به ذخیرههای لیتیوم افغانستان، انتظار دارند در عوض آن، “به رسمیت شناختن لیتیومی” بینالمللی رژیم خود را دریافت کنند. همان تور، که میگویند، “اگر از در زنی، از بام میآیم ”.
از این نظر، طالبان احتمالاً تلاش خواهند کرد تا از انحصار هر کشوری بر پروژه بزرگ لیتیم در افغانستان خودداری کنند. دقیقاً به این دلیل، که در درجه اول یک پروژه سیاسی و سپس یک پروژه اقتصادی است.
اشارات کارگزاران طالبان مبنی بر این که ممکن است رفیقان چینی در این زمینه امتیازاتی داشته باشند، شاید مربوط به موقعیت ویژه جهانی و منطقهای چین باشد، که با به رسمیت شناختن رژیم طالبان در عوض دریافت لیتیم، میتواند یک سری از شناسای ها را از سوی دولت های وابسته به پکن تضمین کند.
اگر چه، البته، دغلگفتاری های نمایشی طالبان در مورد ارائه احتمالی امتیازهای لیتیم به جمهوری خلق چین نیز ممکن است جنبه تحریکآمیزی - بیدار کردن حسادت مخالفان چینی به نمایندگی از ایالات متحده و غرب جمعی و بر این اساس، به حرکت درآوردن آنها - داشته باشد.
در نهایت، ثالثاً، "چاپ" موضوع لیتیم توسط طالبان ممکن است با بحران اقتصادی فزاینده در افغانستان و در نتیجه با تهدید کاهش سوداوری اقتصاد جهادی همراه باشد.
این میتواند به کاهش امکانات مالی داخلی "صنعت جهاد" - ساختارهای قدرت رژیم طالبان، و همچنین به تهدید کاهش نرخ انباشت اولیه سرمایه توسط نخبگان طالبان منجر شود.
رهبران طالبان از زمان به قدرت رسیدن دو سال پیش دست به غنی سازی شخصی اجباری زدهاند. به گفته ناظران باصلاحیت افغان، چهرههای اولین رده در سلسله مراتب طالبان مدتهاست که به میلیونرهای دلاری تبدیل شدهاند و همچنان فعالانه به غنی سازی ثروت شخصی خود ادامه میدهند.
رهبران طالبان هر چیزی را، که میتوان “به سرعت” از افغانستان گرفت، قبلاً گرفتهاند. زمان آن فرا رسیده است، که ذخایر استراتژیک کشور - ذخایر لیتیوم، همراه با صنعت استخراج سنگ های قیمتبها - به درآمد شخصی "پدران و پسران" جهاد افغانستان تبدل شود.
دیپلماسی لیتیوم و "جهاد لیتیوم" اولویت های استراتژیک جدید رژیم طالبان پس از نتایج دو سال اول بازگشت به قدرت است.
به رسمیت شناختن و غنی سازی (مشروعیت بخشیدن نه فقط به رژیم سیاسی، بلکه همچنین ثروت شخصی) اهداف نهایی رهبران طالبان است.