شخصی گفته بود، چطور مشهور شوم؟ گفتند، برو در مسجد کثافت کن.
نويسنده؛ داكتر فضل من الله ممتاز، سخنگوی پیشین حزب اسلامی افغانستان
ابن جوزی یکی از دانشمندان جهان اسلام کتابی را به عنوان "اخبار الحمقی والمغفلین" تالیف نموده است. در آن حکایتی آورده اند: روزی احمق و مغفل در سفری باهم همراه شدند. مغفل برای احمق گفت: بیا که بعضی تمنایات داشته باشیم. احمق گفت: من امید دارم که یک رمه گوسفند داشته باشم واز لبنیات آن منفعت ببرم. مغفل گفت: من امید دارم که یک مجموعه ای از گرگ ها داشته باشم که برای خوردن گوسفند هایت ارسال کنم و از آن لذت ببرم.
هردو باهم قهر شدند و جنگ کردند. در نهایت فیصله کردند که هر شخصیکه اول با آنها در این راه مقابل شد، آن شخص بین ما قضاوت کند. شیخی که باخود کوزه عسل را حمل میکرد با آنان مقابل شد و این دو احمق مغفل ماجرا را حکایت نمودند. شیخ از شدت حماقت آنها تعجب کرد و عسل را روی زمین ریخت وگفت: خداوند خون من را چنین بریزاند اگر شما احمق نباشید.
باتاسف باید گفت که برخیها بعد از گذشت ۳۰ سال تا هنوز در حماقت غرق اند و همان تمنیات سابقه را بر سر می پرورانند، بزعم خود تمنی داشتند که مالک و صاحب تخت و بخت ریاست جمهوری افغانستان شوند، مانند گرگ های درنده بدون تمیز دوست و دشمن با راکت های کور خود به مردم عامه کابل حمله ورشدند.
اقای گلبدالدین حکمتیار در يک مصاحبه خود با طلوع نیوز گفت: اینکه میگویند در جنگ های کابل شصت هزار نفر کشته شده است حقیقت ندارد. و انرا تکذیب کرده و گفت: فقط شش هزار نفر کشته شده است. امین کریم مشاور حکمتیار حتی این ارقام رهبر خود را در همين طلوع نیوز تکذیب کرد و گفت: طبق آمار دقیق که در طول پنج سال جنگ در شفاخانه ها و جاده های کابل را برسی کرده است و خود شان حضور فزیکی داشته است، تعداد كشته شده ها جنگ هاي داخلي در كابل، فکس سه هزار نفر بوده است نه کم ونه زیاد. یعنی این اقا در طول این پنج سال ۲۴ ساعت امر حسابی کشته شده گان در جنگ های کابل بوده است و داکتر طب عدلی، بالفرض شصت هزار نه بگفته شما شش هزار و یا بگفته احمق روشنفکر دیگر سه هزار، آیا این ارقام اندک است؟ آیا قتل این عدد برای شما جایز بود؟ جالب اینکه هنوز هم که هنوز است تشنگی همین مغفلین از ریختاندن خون هزار ها انسان اشباع نشده است!!!!
اقای امین کریم در این روز ها فتنه ودروغ دیگری را دامن زده است وان تهمت بزرگ به استاد ربانی است که گویا حین ملاقات با ایشان گفته است ( بعد ۲۵۰ سال حکم پشتونها رها یافتیم). با عدم در نظر داشت اینکه ما با استاد ربانی مخالف بودیم و یاهستیم ،اما اختلافات باعث آن نشود که از همه خطوط قرمز اخلاقیات اسلامی و انسانی عبور کنیم، دروغی را به یک شخصیت بزرگ نسبت بدهیم.
در قرآن کریم در رابطه به قضاوت کردن در مورد مخالف خداوند متعال چنین میفرمایند: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ".
اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت پیشه کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است.
این شاگرد مدرسه حقیقت نفاق یکبار دیگر فتنه خوابیده را بیدار ساخت. در حدیث شریف میگوید: "لعنت خداوند بران کس که فتنه خوابیده را بیدار نماید".
ابتدا باید اشاره کرد که اقای امین نام در آن زمان در جایگاه و مقامی قرار نداشت که با ملاقات استاد ربانی ریس دولت افغانستان وقت مشرف گردد، نه کدام صفت رسمی داشت و نه از کدام آدرس مطرح معرفی گردیده بود حتی از جانب حزب اسلامی و در اوساط حزب اسلامی هم مطرح نبود.
امین چه وقت در صحنه مطبوعاتی و سیاسی مطرح شد؟ اولین مرتبه امین کریم در صحنه سیاست و مطبوعات در سال ۲۰۱۴ حین انتخابات ریاست جمهوری از طرف اینجانب که مسوول مبطوعاتی تیم انتخاباتي انجنیر قطب الدین هلال كانديد رياست جمهوري بودم، بحیث یکی از سخنگویان تیم مذكور به رسانه ها معرفی گردید. بعد از آن باثر بازی های استخباراتی ایشان در پروسه صلح نامیمون حزب اسلامی و حکومت غنی عرض وجود در صحنه سیاست و مطبوعات نمود، یعنی که قبلا نامبرده یک شخص مجهو الهویت بود.
سوال دیگر اینکه امین کریم با اشاعه اینگونه اکاذیب بخصوص در این مقطع زمانی در فکر چه است؟ در جواب باید گفت: از نگاه مطالعه افکار اگر دقیق بررسی شود، ایشان در فکر ظهور و حضور نقش سیاسی بوده واست. در زمان حکومت غنی خیلی مساعی را بخرج داد تا شاروال کابل شود، بعد از سعی و تلاش مذبوحانه مشاور رولا غنی شد. چند وقتی دوام نکرد که غنی باساس بعضی از فعالیت های مشبوه وروابط آن با ای اس ای خیلی تحقیر امیز ایشانرا معزول ساخت.
بعد از تحولات اخير ایشان گاهی خود را مشاور وزیر خارجه مولوی متقی به معرفی میگیرد و گاهی هم خود را مشاور نماینده ملل متحد در افغانستان ميخواند،یعنی تشنه و گرسنه شهرت و قدرت است. بااین دروغ های شاخدار و فتنه انگیز میخواهد قلب ها و توجه یک قشر معین را به خود معطوف بدارد.
این اقا حتی به حزب اسلامی و گلبدین حکمتیار هم متعهد نیست، اگر چه تمثیل میکند، در چندین مجلس گفته است که حزب اسلامی یک حزب خانواده گی است یعنی حزب داماد ها و شهزاده ها است.
خلاصه مطلب این است که امروز بفضل تکنالوژی اعمال و افعال مشبوه و مشکوک ان ثبت تاریخ است ، هیچگاه نخواهد نیات شوم شان تحقق یابد. در اخیر همان مقوله در شان ایشان صدق میکند که شخصی گفته بود، چطور مشهور شوم؟ گفتند، برو در مسجد کثافت کن.