ایالات متحده آمریکا و پاکستان با پشتون ها چه کردند؟
نویسنده: عارف حسنخان آخوندزاده، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل منطقه و پاکستان، عضو شورای مشورتی سنگر
30 سال پیش، ایالات متحده، ثروتمندترین و درنده ترین قدرت جهان، با استفاده از ایدئولوژی جهاد اسلامی تلاش برای اصلاح جامعه بدوی و خطرناک قبیله ای کشور موسوم به افغانستان را از بین برد و از آن برای شکست دشمن جهانی خود، اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرد.
نیات ایالات متحده "پیروزی بر شر" یا "برای آزادی نوع بشر" نبود. به احتمال زیاد، از آن زمان تمام جهان دیده اند که واقعاً چه کسی شر است و ایالات متحده چگونه به آزادی واقعی نگاه می کند. ایالات متحده از طریق فریب جهادی خود به دنبال افزایش کنترل خود بر هر چه بیشتر از جهان و در نتیجه به حداکثر رساندن هدف خود برای سود بود.
جنایات ایالات متحده در افغانستان توسط خادمان آن که تحت سلطه طبقات حاکم پنجابی، نظامی، سیاسی و بوروکراتیک پاکستان بودند، انجام شد. در نتیجه، در طول سی تا چهل سال گذشته، نخبگان حاکم پاکستان با موجی از فساد و راهزنی مواجه شده اند که هیچ سابقه یا مشابهی ندارد.
پاکستان به عنوان یک کشور سرکش عمل کرد که هدف اصلی آن ایجاد هرج و مرج و اختلاف در یک منطقه حساس از جهان بود تا موفقیت استراتژی کلی امپریالیستی آمریکا را تضمین کند. اما بزرگان و رهبران این جامعه احترام حاکمان خود را از دست داده اند.
پیامدهای همه اینها بسیار گسترده است و جامعه پاکستان را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده و آن را تحقیر کرده است. برخی مناطق بیشتر از بیشتر از دیگران ضربه خوردند. بیایید استان من خیبر پختونخوا را مثال بزنیم. فرهنگ سنتی پشتون مردم محلی این ولایت احترام چندانی برای نجابت قائل نیست و در عوض به روابط جنایتکارانه، خودپسندی و خودخواهی و رفتارهای گستاخانه و جنگجویانه و شجاعانه و نجیبانه دامن می زند. آنها فکر می کنند کثیف بودن به معنای خشن و مردانه بودن است.
از آنجایی که خیبر پختونخوا با افغانستان پیوندهای قومی دارد، به صحنه اصلی برای جنایات جهادگران آمریکایی-پاکستانی تبدیل شده است. در طی سه تا چهار دهه گذشته، یک فرهنگ قبیله ای پشتون از قبل بدوی، جنگلی مانند، با تعصب جهادی، و همچنین فرهنگ راهزنی و فساد، تحت حاکمیت دولت های متوالی به اصطلاح "دموکراتیک" غارتگر پاکستان ریشه دوانده است، توسط دولت های آمریکا و غرب حمایت و تامین مالی می شد. علاوه بر این، نفاق در حال حاضر 100٪ است و به سطوح رکورد رسیده است. مردم در اینجا به نام دین، که آن را بدون مجازات نقض می کنند، می کشند.
وقتی در خیابانهای پیشاور قدم میزنید، نه تنها کل منطقه آشفته و کثیف به نظر میرسد، بلکه رفتار افراد عادی پر از خشم و سوء رفتار عمدی است که خود را در عدم همکاری، رقابت خودخواهانه، شورش، نزاع و نزاع نشان میدهد. خشونت و تمام القاب فروتنی که فقط شما می توانید به آنها فکر کنید. این وضعیت بیشتر شبیه خوکخانه است تا جامعه. چرا؟
مشکل اینجاست که در سی تا چهل سال چندین نسل به دنیا می آیند و بزرگ می شوند. بسیاری از مردمی که امروز زنده هستند برای به یاد آوردن جنایات ایالات متحده و پاکستان که در بالا توضیح داده شد، بسیار جوان بودند. بسیاری از آنها حتی هنوز به دنیا نیامده بودند.
کسانی که مرتکب این اعمال شدند هنوز در قدرت هستند و به دروغ های پیچیده ادامه می دهند. کنترل یک فرد معمولی آسان است. سی تا چهل سال نیمی از متوسط زندگی عادی است و بسیاری حتی کمتر زندگی می کنند. افرادی که به یاد می آورند تمایل به فراموشی دارند و شهروندان عادی بیش از آن درگیر مسائل کوچک زندگی روزمره هستند که نمی توانند به درستی به مسائل تاریخی، عدالت یا اخلاقی توجه کنند - حتی اگر اینها اهداف اصلی پروژه های آمریکا برای تسلط جهانی باشند.
در 11 سپتامبر 2001، شرارت آمریکا به اوج خود رسید، اما فایده ای نداشت. بیست سال بعد از دخالت ایالات متحده در افغانستان، که با شکست سزاوار در سال 2021 خاتمه یافت، و به کارگیری نادرست سطحی و آشفته خصلت های آمریکایی و "آمریکایسم ها" در جوامع افغانستان و خیبر پختونخوا از زمانی که آمریکا پس از سال 1991 به تسلط جهانی دست یافت، بر وضعیت ناگوار افزوده است. آشفتگی که در بالا توضیح داده شد ...
فقط خدا می داند که چگونه این تشدید وضعیت شدید پایان خواهد یافت. به نظر من الان موضوع خیلی فراتر رفته و به روش معمول درمان نشده است. نیات معمولی انسان برای اصلاح چنین وضعیتی بسیار شکننده است. بدتر کردن چیزی آسان است، اما به روز رسانی مجدد آن کار آسانی نیست و بازگرداندن عدالت لازم حتی دشوارتر است.
به دلایلی من از دورنمای جنگ جهانی سوم خوشم میآید، زیرا به نظر میرسد که ما به این سمت میرویم. هیچ درمان دیگری برای بیماری هایی که در اطراف خود می بینم وجود ندارد.