چه ارتباطی بین امان الله 100 سال پیش و هیبت الله 100 سال بعد وجود دارد؟

نویسنده: رستم روشنگر، تحلیلگر، مخصوص برای “سنگر”

یک چیزی که به نظرم نیاز به توضیح دارد و همیشه به شکل یک مغالطه در دیدگاه‌های بسیاری‌ها بازتاب دارد، موضوع حضور برخی از پشتون‌ها در صفوف سیاسی و نظامی غیر پشتونها و به‌ویژه تاجیک‌ها است. خیلی از تاجیک‌ها با استناد به حضور چندتا پشتون در صف تاجیک‌ها، حضور تاجیک‌ها در صف پشتون‌ها را توجیه می‌کنند. به‌ویژه حالا تالبان تاجیک و در دوره جمهوریت تاجیک‌های مامور کرزی و غنی این موضوع را دست‌آویز ساخته و ماموریت‌خواهی و معیشت‌خواهی و منفعت‌طلبی شخصی خود را با آن توجیه می‌کنند/می‌کردند.

توضیح این‌که حضور یک پشتون در صف تاجیکان با حضور یک تاجیک در صف پشتون‌ها خیلی از هم فرق دارد.

حضور یک پشتون در صف تاجیکان، به معنای حضور او در صف عدالت‌خواهی است. به صورت طبیعی در میان هر قوم انسان‌های عدالت‌خواه وجود دارد. پشتون‌ها هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما می‌بینیم که تعداد پشتون‌هایی که در صف تاجیکان اند، اندک است. شاید نتوان بر این اساس حکم کرد که تعداد افراد عدالت‌خواه در میان پشتون‌ها اندک است اما واقعیت این است که اکثریت پشتون‌ها دستکم تا جایی که من به یاد می‌آورم از اشخاص و گروه‌های پشتون‌تبار عدالت‌ستیز و فاشیست و ظالم حمایت کرده‌اند. به هرحال یک پشتون وقتی به صف مبارزه عدالت‌خواهی تاجیکان و بقیه اقوام می‌پیوندد می‌توان گفت که شاید از خوان نعمت فاشیزم و پشتونیزم بی‌بهره بماند اما در عوض وجدان راحتی خواهد داشت و حامل ارزش‌های معنوی بزرگی خواهد شد. او کسی است که صف ظلم و جنایت را ترک کرده و به صف دادخواهان پیوسته است. او می‌تواند در پیشگاه وجدان انسانی‌اش شکوهمند بیایستد و بابت کاری که کرده افتخار کند. پس در این کار انگیزه شریفانه قوی وجود دارد.

اما حضور یک تاجیک در صف پشتون‌ها، شراکت در جرم و جنایت است. شراکت در تجاوز و تعرض و حق‌تلفی است. یک تاجیک که می‌رود در صف پشتون می‌ایستد، برای کسب منفعت شخصی می‌رود. او وجدان انسانی خود را زیرپا می‌کند. او علیه قوم و تبار خود بخاطر پول و قدرت و مادیات شمشیر می‌کشد. او وجدان را به پول می‌فروشد. حضورش در صف پشتون‌ها حاوی هیچ ارزشی نیست و بلکه، علاوه بر سلب وجدان انسانی‌اش، بیانگر نفهمی‌اش هم هست. چون ممکن نداند که حضورش در صف پشتون‌ها به چه معناست. متاسفانه خیلی از تاجیک هایی که در صف پشتون‌هایند فهم سیاسی آنچنانی از ماهیت طرح و برنامه‌های پشتونیستی ندارند.

اما روی سخن ما به کسانی است که می‌دانند که صفوف پشتون‌ها چه صفوفی است. می‌دانند که تالب یک نیروی اساسا پشتونی برای سرکوب اقوام غیر پشتون است اما برغم این درک و آگاهی، می‌روند در صف پشتون‌ها و سپس برای خود توجیه درست می‌کنند که مثلا فلان پشتون هم در صف تاجیک است و... در اینجا اگر توجیه کننده، منفعت‌اندیش و وجدان‌فروش نباشد، نفهم است. جالب است که اکثر این‌گونه افراد می‌گویند که حضور ما مثلا در صف تالب، یا دیروز در صف غنی و کرزی، به خیر و صلاح مردم ما است. این دیگر عذری بدتر از گناه است‌. تو که هنوز تفاوت حضور خودت در صف پشتون‌ها با حضور یک پشتون در صف تاجیکان را نمی‌دانی، چگونه مدعی تامین فلاح و صلاح قوم خود استی؟

وضاحت بیشتر این‌که همه صفوف نظامی و سیاسی پشتون‌ها در دستکم صد سال اخیر، از نظر ماهیت شبیه هم اند‌. همه این صفوف از دموکرات و کمونیست تا همین اسلامیست‌های حاکم، طرح و برنامه شان یکی است و آن اینکه غیر پشتون‌ها را از نظام طرد، از هویت تهی و از سرزمین اخراج کنیم و عده‌ای را بکشیم و زندانی کنیم و به اصطلاح خنثی کنیم. هر که اندکی فهم سیاسی داشته باشد این را می‌داند‌ که حلقه وصل امان‌الله صد سال پیش با هبت‌الله صد سال بعد چیست. پشتونیزم. حذف و سرکوب غیر پشتون‌ها و غصب و اشغال سرزمین‌های شان و نابودی هویت و زبان و تاریخ شان و سر زدن جنگ‌آوران و دلاوران شان!!

اما در مقابل، همیشه صف غیرپشتون‌ها ماهیت تدافعی و دادخواهانه داشته و دارد. هیچ صفی را در این طرف سراغ نداریم که طرح و برنامه ضدپشتونی و حذفی داشته باشد. همه برای دفاع از ارزش‌ها و هویت و سرزمین شکل گرفته گرچه در مواقع زیادی چنین چیزی عملا عنوان نشده و به شعار تبدیل نشده است. همیشه پشتون‌ها از جنوب به سمت کابل و شمال لشکرکشی کرده و غصب و اشغال و غارت کرده اند که در مقابل آن حرکت های مردمی تدافعی شکل گرفته است.

امیدوارم با این توضیحات سر کسانی که حضور چند پشتون در صف تاجیکان را برای نفهمی و منفعت‌اندیشی و بی‌داعیه‌گی خود توجیه درست می‌کنند، خلاص شده باشد.

این را در پیوند به اظهارات حمید خراسانی نوشتم. کسی که نزدیک به سه سال است که در رکاب پشتون‌های متجاوز علیه مردم خود شمشیر می‌زند و گفته می‌شود که صدها جوان ما را به اتهام مقاومتی بودن به چنگ جوخه‌های شکنجه پشتون‌ها انداخته اما حالا می‌گوید که اگر بدانم که صف تالبان صف قومی است، یک روز نمی‌مانم و این صف را ترک می‌کنم. خب، درست ما باور کردیم که نمی‌دانستی و چشم و گوشت به هر شکلی بسته بود، حالا که دانستی. حالا دانستی که پودری‌های پشتون از هلمند و کندهار لشکر جمع کرده و به بهانه تخریب کوکنار به باغ و خانه بدخشی اعزام کرده تا روحیه ایستادگی را در این منطقه تاجیک‌نشین سرکوب کند؟ به کمک شما پنجشیر تسخیر‌ناپذیر به تسخیر دشمن درآمد. بگذریم، حالا دانستی و هوشیار شدی؟ شهامت برگشت به اصلت را داری؟ برگرد! اگر شهامت این کار را نداری و دروغ می‌گویی بدانی که پس از این قضاوت در باره‌ات چنین خواهد بود که دیده و دانسته هم‌رکاب دشمن کینه‌توز مردم ما شدی و چانس بخشیدن را از دست می‌دهی! این مردم که تو پیش‌مرگه دشمنش شدی ریشه در تاریخ دارد و امروز یا فردا دشمن را به زانو در خواهد آورد و از کیان خود دفاع خواهد کرد اما شما که نادانسته به صف دشمن پیوستید و دانسته آنجا ماندید، عاقبت بدی خواهید داشت.


سیاست