رهبر مخالفان تاجیکستان از «گورستان آزادی» صدای آزادیخواهی بلند میکند
نویسنده: رستم روشنگر، تحلیلگر، مخصوص برای "سنگر"
در عکس: برخی معتقدند که گدایوف با ملا حیبتالله رهبر طالبان دیدار کرده است که احتمالا یک شوخی است.
یکی از رویدادهای جالب که کمتر مورد توجه قرار گرفته، حضور شرفالدین گدایوف، رییس جنبش اصلاحات و توسعه تاجیکستان و یکی از رهبران سیاسی مخالف دولت امام علی رحمان رییس جمهوری تاجیکستان، در کابل است.
براساس بیانیهای که جنبش اصلاحات و توسعه تاجیکستان نشر کرده، سفر آقای گدایوف به کابل«بخشی از تلاشها برای تقویت امنیت منطقهای، توسعه همکاری با جامعه مدنی و مقابله با تهدید افراطگرایی» است.
گفته میشود که این چهره سیاسی مخالف دولت تاجیکستان به دعوت فضل رحمان اوریا، رییس«مرکز گفتمان سحر» به کابل سفر کرده است.
فضل رحمان اوریا، قبلاً از افراد نزدیک به داکتر عبدالله عبدالله به شمار میرفت و اکنون نیز در کابل است و فعالیتهای سیاسی مرموزی را انجام میدهد. منابع آگاه میگویند که آقای اوریاخیل روابط پنهانی با طالبان دارد و به اجازه و اشاره این گروه، فعالیتهای سیاسی مشخصی را بدون سروصدا انجام میدهد.
جنبش اصلاحات و توسعه تاجیکستان هدف سفر شرفالدین گدایوف رییس این جنبش و هیأت همراهش به کابل را«ایجاد سازوکارهای مشترک برای تقویت ثبات، توسعه تعامل سازنده با نهادهای مدنی و همچنین تسهیل برقراری گفتگوی مستقیم و معنادار بین جوامع مدنی تاجیکستان و افغانستان برای تقویت روابط برادرانه بین مردمان» دو کشور عنوان کرده است.
در بیانیه مطبوعاتی مربوط به سفر شرفالدین گدایف به کابل آمده است: «جنبش اصلاح و توسعه تاجیکستان نگرانی عمیق خود را از تهدید تروریستی ناشی از دولت اسلامی خراسان (داعش-کی) ابراز میکند، تهدیدی که فعال شدن آن هم برای کشورهای آسیای مرکزی و هم برای جامعه بینالمللی به طور کلی خطری جدی محسوب میشود.»
آقای گدایوف گفته که نگران افزایش نفوذ«قابل توجه» داعش در میان شهروندان تاجیکستان است. او سیاستهای دولت تاجیکستان را عامل تقویت داعش عنوان کرده است.
وی افزوده است:«تلاشهای ما با هدف ایجاد شرایط همزیستی مسالمتآمیز، تبادل آزاد اندیشهها، مبارزه مشترک علیه چالشهای زمانه و ساختن آیندهای عادلانه است. ما متقاعد شدهایم که تنها از طریق وحدت، درک متقابل و کار مشترک میتوانیم به طور مؤثر با رادیکالیزاسیون مقابله کنیم، صلح را تقویت کنیم و امید را به میلیونها نفر در منطقه مشترک خود بازگردانیم.»
چند نکته در مورد سفر آقای گدایوف به کابل تحت اداره طالبان قابل تأمل است.
نکته اول، چراغ سبز طالبان به مخالفان دولت تاجیکستان
در این هیچ تردیدی وجود ندارد که سفر آقای گدایوف به کابل نه تنها به اجازه و اشاره طالبان که حتا به دستور و هدایت مستقیم این گروه صورت گرفته است. زیرا در افغانستان هیچ نهاد سیاسی و مدنی مستقل وجود ندارد که به فعالیت سیاسی و مدنی آزاد و مستقل بپردازد و از نفوذ و تاثیر طالبان در امان باشد. طالبان تمامی نهادهای مدنی و سیاسی را ملغا اعلام کرده و با هر نوع فعالیت سیاسی و مدنی بیرون از چارچوب گروه طالبان برخورد خشن و قاطع میکند. با توجه به این نکته، واضح است که مرکز گفتمان سحر که آقای اوریاخیل ریاست آن را به عهده دارد، نیز زیر مجموعه نهادهای مخفی و استخباراتی طالبان است. در واقع مرکز گفتمان سحر از طالبان دستور گرفته تا مخالفان سیاسی امام علی رحمان رییس جمهوری تاجیکستان را به کابل فرابخواند.
نکته دوم، انگیزه طالبان به دعوت از مخالفان دولت تاجیکستان
انگیزه طالبان برای دعوت از مخالفان سیاسی امام علی رحمان نیز واضح است. امام علی رحمان رییس جمهوری تاجیکستان در نزدیک به چهار سال اخیر، بجای تعامل با طالبان تقابل با این گروه را در پیش گرفت. آقای رحمان با حمایت از مخالفان مسلح طالبان، به صراحت اعلام کرده که حاکمیت طالبان در کابل مشروع نیست و مشروعیت آن مشروط به تشکیل حکومت فراگیر با اشتراک تمامی اقوام از جمله تاجیکان افغانستان است. در واقع امام علی رحمان، ترجیح داده که در این شرایط دشوار، در کنار همتباران تاجیک خود در افغانستان بماند و حاکمیت مطلقه پشتونی را که تاجیکان را از تمامی ساختارهای سیاسی و اداری و حکومتی طرد کرده، برسمیت نشناسد.
دلیل دیگری که امام علی رحمان را به تقابل با طالبان وادشته، ماهیت تروریستی طالبان است. آقای رحمان بارها گفته که با برگشت طالبان به قدرت خطر گسترش تروریزم از افغانستان بیشتر شده و طالبان عملاً گروههای تروریستی خطرناک برای آسیای میانه را مورد حمایت قرار میدهند. باید گفت که دلایل و انگیزههای امام علی رحمان در مورد همکاری نکردن با طالبان درست و مشروع است. هیچ منطقی این را نمیپذیرد که دولت تاجیکستان با یک دولت ضد تاجیکی و تروریستی در همسایگی خود همکاری و تعامل کند.
در واقع طالبان در پاسخ به سیاست تقابلی تاجیکستان در قبال این گروه، تصمیم گرفته که اقدام بالمثل انجام دهد. یعنی مخالفان دولت تاجیکستان را مورد حمایت و نوازش قرار دهد. آنهم به شکل بسیار عریان و فراتر از حمایتهایی که دولت تاجیکستان از مخالفان طالبان انجام میدهد. تاجیکستان با وجود حمایت از مخالفان طالبان، همواره از مخالفان این گروه خواسته که در رسانهها ظاهر نشده و علیه طالبان از تاجیکستان صدا بلند نکنند. طالبان اما در اقدام بالمثل خود علیه تاجیکستان، پا را فراتر گذاشته و از مخالفان سیاسی دولت تاجیکستان دعوت کرده که با حضور در کابل، در تلویزیون نیز ظاهر شده و سیاستهای داخلی امام علی رحمان را با صراحت مورد تاخت و تاز قرار دهند. این اقدام طالبان مصداق این ضربالمثل است: «مزن به در کسی به انگشت که میزنند به درت به مشت.»
نکته سوم، خوشباوری یا بیخبری رییس جنبش اصلاحات و توسعه تاجیکستان
اینکه طالبان به جامعه مدنی، فعالیت مدنی، آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی، حقوق بشر، اصلاحات دموکراتیک و ارزشها و پدیدههای مدرن سیاسی زرهای باور ندارند و بلکه دشمن این ارزشها هستند، هیچ تردیدی وجود دارد. ضدیت طالبان با این ارزشها مثل آفتاب روشن است. طالبان به عنوان یک گروه تروریستی در همدستی با تروریزم بینالمللی بعد از بیست سال قتل و کشتار صدهاهزار انسان بیگناه، در نتیجه یک توطیه پیچیده به کمک شبکههای استخباراتی مخوف به قدرت برگشتانده شدند. این گروه پس از برگشت به قدرت، تمام دستآوردهای دموکراتیک جامعه افغانستان را نابود کرد و کشور را به پنجاه سال عقب برگشتاند.
با این همه، رییس جنبش اصلاحات و توسعه تاجیکستان، در کابل از تقویت روابط جامعه مدنی، از اصلاحات دموکراتیک، از دفاع از حقوق بشر و آزادیهای شهروندی در تاجیکستان سخن میگوید. این سخنان برای کسانی که اندکی به اوضاع افغانستان اشراف دارند و اندکی طالبان را میشناسند، بسیار عجیب و خندهدار است.
بنابراین با صراحت میتوان گفت که اگر آقای گدایوف شناختی از طالبان و از افغانستان ندارد، صلاحیت او به عنوان رهبر جریان سیاسی مخالف دولت در تاجیسکتان به صورت خودکار سلب میشود. چگونه یک آدمی تا این حد بیخبر از دنیا، میتواند جریان مخالفان سیاسی یک دولت را رهبری و هدایت کند؟ این سوال مهمی است. امروزه حتا کودکان در افغانستان میدانند که طالبان تا چه اندازه دشمن آزادی و حقوق و ارزشهای مدنی و دموکراتیک اند. پس وقتی یک رهبر سیاسی این را نداند، چگونه میتواند ادعای رهبری داشته باشد؟ اشراف به اوضاع یک کشور و پیرامون آن از ابتداییترین مولفههای رهبری جریانهای سیاسی است.
نکته چهارم، نقش نهادهای مرموز و پنهان کار غربی در عقب این سناریو
با توجه به وضعیت آشکار طالبان در ضدیت با ارزشهای مدنی و با توجه به اظهارات عجیب رهبر مخالفان سیاسی دولت تاجیکستان، نکته دیگری که احتمالاً ذهن انسان را درگیر میکند، نقش واسط نهادهای مرموز و پنهانکار استخباراتی در عقب همچو اقدامات و برنامهها است. نهادهایی مثل مرکز گفتمان سحر. به نظر میرسد که آقای گدایوف از سوی همچو نهادها اغفال شده است. به احتمال زیاد، شماری از لابیگران و حامیان طالبان که در اروپا زندگی میکنند، شرفالدین گدایوف را اغفال کرده و در گوش او خواندهاند که طالبان یک جنبش آزادی بخش و مدنی و حامی حقوق بشر است. چیزی که ماهیت طالبان آشکارا در تضاد با آن قرار دارد. در اینجا ما در واقع نه تنها با کارهای استخباراتی مواجه هستیم بلکه نهادهای ظاهرا مدنی و پژوهشی نیز حضور شان در همچو روندها مشهود است. این نهادها با عناوین و اهداف اعلام شده بسیار دلفریب فعالیت میکنند اما اهداف پنهان سازمانهای استخباراتی را عملی میسازند. اما در نظر گرفتن این احتمال، بیخبری شرفالدین گدایوف را توجیه نمیکند. بلکه این شایبه را خلق میکند که خود آقای گدایوف بخشی از روندهای مرموز استخباراتی است که تحت عنوان مخالفان سیاسی و اهداف اعلامی اصلاحاتی فعالیت دارند. زیرا بسیار یک احتمال بعید است که رهبر مخالفان سیاسی یک کشور تا این حد از پیرامون کشورش بیخبر تشریف داشته باشد.
نکته پنجم، افغانستان خود نیاز جدی به احیای آزادی و جامعه مدنی دارد
آقای گدایوف اگر بخشی از پروژههای استخباراتی نیست و واقعاً برای آزادی، عدالت، حقوق بشر و دموکراسی مبارزه میکند، بداند و آگاه باشد که رفتنش به کابل زیر اداره طالبان، ننگ بزرگی به یک فرد و جنبش آزادیخواه و مدنی است. از وقتی طالبان به قدرت در کابل برگشتهاند، به این شهر متروک فقط استخباراتی و حامیان بیرونی طالبان سفر میکنند. سفر آزادیخواهان به کابل ممنوع و هر انسان آزاده وآزادیخواه با سفر به این شهر بازداشت میشود. امروزه افغانستان به اندازه کل جمعیت تاجیکستان، مهاجر و آواره دارد. این مهاجرت و آوارگی تصادفی و هوسانه نیست. میلیون انسان آزادیخواه که برای آزادی، دموکراسی و مدنیت در دوره بیست ساله جمهوریت در افغانستان کار و پیکار کردند، با برگشت طالبان به قدرت، مجبور به فرار از کشور شده و هزاران تن از آنان در این نزدیک به چهار سال کشته و ناپدید شدند. به این اعتبار، افغانستانِ تحت کنترول طالبان را میتوان گورستان آزادی نام نهاد. آیا میتوان بر فراز گور هزاران انسان آزادیخواه، سرود آزادی خواند و برای آزادی در سرزمینهای همسایه کار و پیکار کرد؟ نخیر!
آقای گدایوف که به احتمال زیاد مورد اغفال قرار گرفته، باید هرچه زودتر به خود بیایید و موضوع را درک کند. زیرا اگر او بخشی از پروژههای استخباراتی نباشد، حضورش در کابل، به اهلیت و شخصیت او برای رهبری جریان اصلاحات دموکراتیک در تاجیکستان صدمات جبران ناپذیر وارد میکند.
این نکته هم یادآوری شود که جدا از مسایل داخلی تاجیکستان، سیاست دولت امام علی رحمان در قبال طالبان، یکی از بهترین و شجاعانهترین سیاستهای خارجی کشورهای منطقه است و امروزه روندهای سیاسی در منطقه در جهتی در حرکت است که در نهایت به تایید و اثبات درستی سیاست دولت تاجیکستان میانجامد. امروزه بسیاری از کشورهای منطقه، پس از سالها تعامل با طالبان به این نتیجه رسیدهاند که تعامل با این گروه نه تنها به سود صلح و ثبات در منطقه نیست بلکه موجب تقویت ناخواسته تروریزم میشود که در آتش آن سالهای زیادی منطقه ما خواهد سوخت.